عزراییلو تو لباس خفاش دیدم،اما تو آسمون
و خودم مدام سوره توحید و حمدو میخوندم.
تازه جنینمو از دست دادم اما تو خواب همچنان فکر میکردم باردارم.
مادربزرگم مدام گریه میکرد، و از مامان خودم تو خواب میترسیدم که بمن و بچم آسیبی برسونه.
از خواب پاشدم ساعت ۳.۲۰ دقیقه شب بود.