سلام بچه ها چند شب پیش با شوهرم بحثم شد بهم گفت ازت متنفرم میخوام تشکیل زندگی بدم و دیگه خونه نمیام هرچی هم گفتم دلت میاد ؟گفت آره من اینجا خیلیا رو دارم که رو دستاشون منو میبرن تو توی این شهر غریب و بدبختی اللنم گذاشته رفته خونه رفیقهای مجردش نه پول بهم داده نه خبری هرشب تنها میخوابم نمیدونم چکار کنم .گفت انقدر نمیام که خودت و بابات به دست و پام بیفتیم ببینین کی رو از دست دادین