جلوی فامیلای ما نه ها جلوی قامیلای ما خیلی باکلاس بازی درمیاره مثلا سالاد کاهو میزاریم یدونه کاهو میزنه سرچنگال
ولی اونروز رفتم خونشون مامانبزرگ بابابزرگشم بودن
دراز کش رو زمین بود ینی رو پای من سرشو گزوشته بود بدنش میخارید لباسشو تا کجااااا داد بالا میخاروند جلو همه...
ایخدااا هی لباسشر میکشیدم پایین دوباره میکشید بالا. جلو مامانبزرگ بابابزرگش اینقدر خودشو خاروند تیکه پاره کرد بدنشو خون میومد همونجوری لباساشو مشید روی خونای بدنش شلوار کردیم پاش پاچه شلوارشم تا ساق زده بود بالا پشمارو ریخته بود بیرون من با این عطیقه چیکار کنممممممم تازگیام یاد گرفته یجور خیلی مسخره ای میخنده