من جامم جدا کردم،غریبم اینجا،روانیم کرده مشکل قلبی گرفتم،خدایاااا
سخت خیلی اطرافم دیدم مردد اینجوری که اصلا کمک نمی کنند حق داری ناراحت باشی با دوتا بچه به ویژه بشین تو آرامش حرف بزنید در باره اش که واقعا سخت گاهی نیاز به کمک داری و البته وظیفه هم اصلا نیست
البته با تمام اروم بودنم تا میگه وظیفه می گم کی گفته شرعا که وظیفه ندارم می تونم حقوقم بگیرم لطف عزیزم لطف و این گونه است که با این که اون کمک می کنه منتم می ذارم😅
فدات بشم خب توام اخم می کردی نه اینجوری تو دل خودت بریزی یا حداقل با حرف و ناز نرمش کن
هرچند یه نفر تو اشناهامون می شناسم شوهرش هیچ جوره تو بدترین شرایط اندازه یه لیوان جابه جا کردن هم کمک نمی کنه چی بگم والا
فکر می کنند از مردانشان کم میشه ولی عجیب می گی همسرت برادراش کار می کنند آخه
من شستمش گذاشتم کنار اونم همینطور،شوهرم باهام بازی میکنه بهم گفت آزمون استخدامی شرکت کن بعد کلی درس خوندم یهو گفت نه نمیخوام مگه بی صاحابی منم گفتم من بردتم مگه صاحب بخوام گفت اره هستی،جامو ورداشتم اومدم اتاق گفت باز جاتو جدامیکنی گفتم اره گفت هرجورراحتی
من شوهرم خیلی از برادر شوهرم بهتره
ولی خیلی چیزا به رفتار خودش بر می گرده جایی که با زبون‌میشه شوهرش راضی کنه بدتر یه جور به شوهرش می توپه که اونم لج کنه
و البته دعوا های اونا همه می فهمند من و همسرم قهرم باشیم به رومون تو جمع نمی یاریم و این گونه است که تو ظاهر شاید خیلی ها حسرت زندگیمون بخورند جاریم بگه نه شوهر تو خیلی خوب در حالی که بخوام منم لج کنم اون از داداشش بدتره
