خوابم نمیبره همش فکر های بی خود میکنم
چراقهری
چرا قهر
منم همینطور
تو تاپیک اخرم توضیح دادم
داره منو میکشه کاراش آب شدم کاملا
من
با شوهر قهر بودن که فکر و خیال نمیخواد کل تخت مال خودته اونم میندازی بیرون میگیری میخوابی
من با همسرم
بگیرین بخوابین نهایتا اهرش اشتی میکنید فکر و خیال نداره دیگه گلم
بگیر بخواب باو شوهر و فکر و خیال کیلو چند الان اونم تخت خوابیده و عمرا از خواب شیرینش برای شما بزنه
امروزقهربودم رفتم عصراومددنبالم اشتی کردیم ولی ته دلم ناراحتم ودودلم ازادامه زندگیمون
بیخیال
منم قهرم البته خیلی وقته ک قهرم آشتی هم نمیکنم ولی خواب بودم گشنم شد پا شدم چیزی خوردم و دوباره بهخوابم شوهرمم نیس ماموریت خونه مامانمم
من با نامزدم
امروز صبح خیلی باهام سرسنگین شده بود منم بعدظهر مهمون داشتم با دوتا پچه سختم میشد خونه رو تمیز کنم به شوهرم گفتم بیا خونه رو باهم تمیز کنیم اونم گفت باشه ولی اول باهم رابطه داشته باشیم بعد کارمون که تموم شد گفتم بیا خونه رو تمیز اونم گفت این وظیفه ی توعه بچه هامم اذیت میکردن منم گفتم حداقل بچه هارو نگه دار بازم گفت اینم وظیفه ی توعه منم اعصابم ریخت بهم اونم بااعصبانیت چند حرف بد زد و رفت خودم تنهای خونمو مرتب کردم همه ی کارو کردم از یه طرف بچه ها نق میزدن خیلی اعصابم داغون شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
