سلام
من دختری 16 ساله که حدود 4 ماهه که عقد کردم
همسر من یک مشکل مادرزادی به اسم تورتیکولی یا گردن کجی مادر زادی داره حالا نمیدونم منظورم رو متوجه میشین یانه این مشکلشون با عمل جراحی خیلی ساده حل میشه اما جای بخیش میمونه
من از اولش هم برای این انتخابم شک داشتم و این رو به خانوادم هم گفتم و اونا گفتن هرجی خودت بخوای ولی تمام سعیشون این بود که بگم آره
همسر من قیافه زشتی نداره اتفاقا خیلی هم جذاب هستش اما برای من که همسرشم و یک عمر میخوام باهاش زندگی کنم گاهی وقتا زول زدن به چهرش اذیتم میکنه بهم استرس وارد میکنه اما نمیدونم چرا با اینکه با ظاهرش مشکل دارم ولی نمیتونم به یک لحظه نبودنش در زندگیم حتی فکر کنم شاید باورتون نشه اما گاهی وقتها که ظاهرش زیبا تر یا جذاب تر میشه به اندازه ای عاشقش میشم که حاضرم جونمم براش بدم اما بعد از چند ساعت باز به چهرش خیلی دقت میکنمو باز استرس میاد سراغم دیگه نمیدونم چیکار کنم میدونم میتونستم انتخابش نکنم میدونم میتونستم از اولش بگم نه اما واقعا خودمم نمیدونم چی شد الانم گاهی وقتها که به طلاق فکر میکنم نابود میشم چون زندگی بدون همسرم مساوی با مرگه برام البته بگم که اینکه خانوادم اصلا پشتم نیستن هم توی همچین تصمیمی تاثیر داره دیگه نمیدونم چیکارکنم پیش مشاور هم رفتم اونم گفت باید پذیرشش کنی اگه واقعا میخوای باهاش زندگی کنی
ولی من بیشتر وقتا تلاش میکنم این حسای بد که میاد سراغم رو به همسرم نگم چون بعد چند ساعت یهو این حسا میره و قیافش برام جذاب میشه و دوستش دارم اما دوباره مثل قبل میشم
نمیدونم شاید بخاطر سن کمم هنوز فرق بین خواستن و نخواستن رو نمیدونم
کمکم کنین واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم