برادرشوهرم یه دختره رو دوست داره و واقعا اصرار داره براش بریم خواستگاری!ولی جون از اندیشه تا تهران هر روز و شب با برادرشوهرم میاد و میره و حتی گوشیشم جواب میده مادرشوهرم استخاره کرده بخاطر اینکه دلش با دختره صاف نبود و بد اومده حالا میگه ن میرم نه خوشم میاد ریختشو ببینم از اونورم برادر شوهرم بمن پیام دادک بیا با تو بریم خواستگاری واینا و گفت ب شوهرم نگم ومنم انقد دهنم قرصه همه اسکرین اش و فرستادم برا شوهرم😄اونم تاکید کرد اصلا حتی دیدن دختزه هم نرم!ولی برادرشوهرم واقعا دلش میخاد زن بگیره و خواهرشوهرم ومادرشوهرم میگن دختری ک چادر میزاره و این رفتارارو میکنه وتا شب پیش پسر غریبس و از طرفی نیومده شرط ۶۰۰تا سکه و ۴ ۵ تیکه بزرگ جهاز گذاشته من نمیخام!!!بنظرشما با عمم حرف بزنم راضی بشه یا نه کلا ولش کنم اخه دلم میسوزه
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
حالا بقیه رفتاراش به خودش مربوطه ولی نیومده میگه ۶۰۰ تا سکه خیلی پروعه🙄برادرشوهرتم گناه داره اخی عزیزم
کاربر 1396/10 😊 ملیکای سابق هسدمم 🙂بخاطر فامیلیم کاربریمو حذف کردم شناسایی نشم☺۹۹/۹/۹به همه آرزوهام رسیدم از کوچیک تا بزرگ😍 مرسی خدای مهربونم😍مرسی از کائنات و انرژی مثبت😍😍 ایمان دارم به زمان آرزوهام چون مینویسم امید دارم تلاش میکنم 😍🙂 ای دورترین عشق من یه عابرم دوباره من تو جاده دلت مسافرم❤صدام بزن بشین کنار من بگو من بدون تو کجا برم؟🥲