دیر آمدی، از قلب من چون آه بیرون می شوی
با وعدههای بی ثمر همراه بیرون می شوی
دیگر مرا یاد رخت بیخود نمیسازد ز خود
چون “ماه نخشب” بیاثر از چاه بیرون می شوی
در کنج دل از بهر تو کاخ و جلالی داشتم
اکنون چو کوچی ها از این درگاه بیرون می شوی
گفتی که همراه منی در راه شعر و شاعری
ناخوانده این شعر مرا، گمراه بیرون می شوی
در غلّه زار عشق تو یک خوشه بارآور نشد
از خرمن پرحاصلم چون کاه بیرون می شوی