2777
2789
عنوان

«شعر٩»

| مشاهده متن کامل بحث + 69110 بازدید | 13597 پست
اخ اخ فدای جفتشون بشم 😍😍

دختر بارونی همون سمیه ست😂😂😂😂

🌺برای سلامتی وظهور آقا امام زمان عج صلوات🌺خدایا از اون شادیا که ناخودآگاه آدمو به سجده میندازه به همه‌مون بده. 😊💚  صد سال دیگه من،تو،او.... هیچ کدوم نیستیم،باورت میشه؟....کاش مهربون باشیم💔❤‏چقدر قشنگه این دعا که میگه:وَلا تُعَنِّنی بِطَلَبِ ما لَم تُقَدَّرلی فیهِ رِزقاً[خدای خوبم در جستجویی انچه برایم مقدر نکرده ای، خسته ام نکن]🙌💙🙏استادی می‌گفت:اگر تو کسی را ملاقات کنی و قلبت بکوبد، دستانت بلرزد و زانویت سست شود، این عشق نیست! وقتی تو محبوبت را می‌بینی آرام می‌شوی. نه دلهره‌ای، نه تلاطمی...💗💓💚😊
نه اون 66 سال تولد خودم نیست😥 

اوکی گرفتم 😑

🌺برای سلامتی وظهور آقا امام زمان عج صلوات🌺خدایا از اون شادیا که ناخودآگاه آدمو به سجده میندازه به همه‌مون بده. 😊💚  صد سال دیگه من،تو،او.... هیچ کدوم نیستیم،باورت میشه؟....کاش مهربون باشیم💔❤‏چقدر قشنگه این دعا که میگه:وَلا تُعَنِّنی بِطَلَبِ ما لَم تُقَدَّرلی فیهِ رِزقاً[خدای خوبم در جستجویی انچه برایم مقدر نکرده ای، خسته ام نکن]🙌💙🙏استادی می‌گفت:اگر تو کسی را ملاقات کنی و قلبت بکوبد، دستانت بلرزد و زانویت سست شود، این عشق نیست! وقتی تو محبوبت را می‌بینی آرام می‌شوی. نه دلهره‌ای، نه تلاطمی...💗💓💚😊

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه بابا چه جسارتی...میگم کسی آشنایی نداره یادم بده چجوری برم تو کاربری خودم؟؟؟

چه سوالی داری گلم

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
سلام آبجی.. جونت بی بلا.. 🌹🦋❤️دوستمون سوال دارن در مورد مامی گپ.. @nazbanoo8300    

چشم حتما

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
چشم حتما

چشمت بی بلا عزیزم 

💚شنیدم امام رضا مریضارو شفا میده💚شنیدم پنجره فولاد رضا برات کربلا میده💚 شنیدم که ضامن آهو شدی امام رضا💚میشه ضامن منم بشی پیش خدا💚 شنیدم هرکی بره زیارت امام رضا💚برادیدنش میاد سه جا غریب الغربا💚برا بار اولی سر پل صراط میاد💚دومی وقتیه که نامه ی تو برات میاد💚بار سوم که میخاد آقا به دادت برسه💚وقتی که ملک میاد تا به حسابت برسه💚من قیزیمادونیایام😍قیزیم منه دونیا دی😍الله بیزی آییرما😍بو قیز منه سودا دی😍من تورک قیزام آسانا😍منیم آنام زهرا دی😍عشقی منه اورگددی😍قلبیم اونا شیدا دی😍♥ آبجی سادات خودمی💚khoday_mer3p 💚با یه صلوات آمین بگو خواهرگلم.خدایا هرکی چشمش به این امضا افتاد همون لحظه دلشو شاد کن.اگه دختره یه بخت خوب نصیبش کن.اگه منتظره دامنشو سبز کن.اگه غصه داره خدایا به بزرگیت قسمت میدم ارامشی از جنس خودت نصیبش کن.اگه مستاجره صاحب خونش کن.اگه با شوهرش مشکل داره دلشونو به هم رضا کن.خدایا خیلی از دوستام ناراحتی هایی دارن که نمیتونن بیان کنن اونا فقط تورو دارن جوری به خودت نزدیکشون کن که ناراحتیشونو فراموش کنن.اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم.brave 
جونم عزیزم

من امروز صبح مامی گپ ثبت نام کردم..ولی مثل اینجا نیست که برم کاربری خودمو پیدا نمیکنم...چجوری وارد بشم.. 

تعطیل🚫                                                                                 

@اعتصامی  جان چن ساعت پیش گفتم قبول مردی ولی نزدی بخاطر ترکیدن خودت میگم بانو😂😂😂

یه تایپک دورهمی بزن ب عنوان

دورهمی بچه های تایپک شعر(ورود اقایان ممنوع)

پرانتزشم بنویس نی نی یار گیر نده

🌺برای سلامتی وظهور آقا امام زمان عج صلوات🌺خدایا از اون شادیا که ناخودآگاه آدمو به سجده میندازه به همه‌مون بده. 😊💚  صد سال دیگه من،تو،او.... هیچ کدوم نیستیم،باورت میشه؟....کاش مهربون باشیم💔❤‏چقدر قشنگه این دعا که میگه:وَلا تُعَنِّنی بِطَلَبِ ما لَم تُقَدَّرلی فیهِ رِزقاً[خدای خوبم در جستجویی انچه برایم مقدر نکرده ای، خسته ام نکن]🙌💙🙏استادی می‌گفت:اگر تو کسی را ملاقات کنی و قلبت بکوبد، دستانت بلرزد و زانویت سست شود، این عشق نیست! وقتی تو محبوبت را می‌بینی آرام می‌شوی. نه دلهره‌ای، نه تلاطمی...💗💓💚😊
من امروز صبح مامی گپ ثبت نام کردم..ولی مثل اینجا نیست که برم کاربری خودمو پیدا نمیکنم...چجوری وارد ب ...

وقتی واردش میشی کاربری خودتو میاره، بالا سمت چپ رو ببین عکسه منه

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

گاهي اوقات چيزی به اسم استراحت نياز است، يك استراحت طولانی، يك فكر آزاد، يك زندگی بدون دغدغه. گاهي نياز است از هر چه هست دل بكنی و خودت را به دست باد بسپاری. گاهی اوقات يك نفس عميق لازم است، جايی دور، جايی كه فقط دوست داشتنی هايت باشند، جايی كه اگر كسی هم خواست باشد جز دوست داشتنی هايت باشد.

گاهی یک خواب بدون استرس لازم است. گاهی زندگی لازم است.

☀️ 🌻🌻🌻🌹🌹🌹🌹🌻🌻🌹🌹🌹

https://daigo.ir/secret/8739630985

وقتی واردش میشی کاربری خودتو میاره، بالا سمت چپ رو ببین عکسه منه

تو گوگل بزنم‌مامی گپ وارد کاربریم میشم؟؟...رمز نمیدم؟؟

تعطیل🚫                                                                                 
من امروز صبح مامی گپ ثبت نام کردم..ولی مثل اینجا نیست که برم کاربری خودمو پیدا نمیکنم...چجوری وارد ب ...

من با  اپش میرم

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
تو گوگل بزنم‌مامی گپ وارد کاربریم میشم؟؟...رمز نمیدم؟؟

توی گوگل بزن 

اگر رمز خواست رمزتو بده

بعد احتمالا یه گزینه داره که دیگه سوال نپرسید اونو بزن

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز