اي عشق از ماندن بگو، ايثار كن ايثار كن
يا مرگ خود را در دلم ، انكار كن انكار كن
گل خواستي ، بَر دادهام، جان خواستي ، سَر دادهام
فرمان نبرد اين سَر اگر، بر دار كن بر دار كن
گفتي كه رسوا شو شدم، بر قامتم تا شو ، شدم
رسوا اگر چون من نشد، اصرار كن اصرار كن
در جان بي تابم بتاب، بر چشم بي خوابم بخواب
احساس خواب آلوده را، بيدار كن بيدار كن
دل از تو آبادي نديد و ز تو كسي شادي نديد
اي عشق ويران ميكني ، اقرار كن اقرار كن
اي يار ناليدي زِ عشق ، همواره باليدي به عشق
اي عشق خود را در دلم ، تكرار كن تكرار كن