بعد الان پریروز رفتن برای عروس طلا بخرم حلقه انتخاب کردن هفت تومن دایی ام گفته من پول ندارم و دیگه قرار عروسی پس فردا بوده گفتن که ما حنا بندان میگیرم که پول بذارن سر دوماد و زنگ زده پریشب گفته که 10 گوسفند بگیرید که به خاطر راحتی داییم 5 تا کردن الان شوهر خالم نمیدونه داییم گفته که 2-3 ماه عقب بیندازیم
پارت دوم
بعد الان مادر مامان دوماد گفته چون مامان دوماد مرده اینا رو عقد کنیم که یه بزرگتر بالا سر زهرا و سرا باشه ما گفتیم باشه حالا دیروز که دختر خالم می خواست بره آرایش گاه موهاشو رنگ بزنه گفته نه قرار کنسله 2-3 بعد الان عمو و پسر عمو عروس رو دعوت کردن مامانم و داییم کوچیکم گفتم به دایی بزرگم که میشه پدر داماد شما گفتین پول ندارین خانواده عروس 50 میلیون دادن بهتون که تخت وکند بگیرید بهتون زن میدن فرش میدن دارین ناز میکنین الان 6 سال که یاسین و مهری باهم نامزدن اگر نمیخواستین برای چی دختر مردم رو بدبخت میکنین میخوایین همه مردم به تماشا بدی شما نگاه کنن الان هم دیر نیست اگر شما راضی نیستید برید کنار