سلام
اول خودم بگم
یه روز لامپ آشپزخونه سوخته بود آقا رفته بود رو چهارپایه لامپ و باز کرد منم پایین بودم که لامپ سالم و بهش بدم تاپ تنم بود همین که برگشتم لامپ سالم و بردارم ته لامپ که داغ بود و چسبوند پشتم دادم رفت رو هوا کلی گریه کردم بعدش قش قش میخندید میگفت شوخی بود دیونه🙄🙄 هنوزم جاش مونده پشتم😄 پروخان هنوزم یادش میاد باز میخنده
شما هم بگین بخندیم
چیزی درخاطرم نیست الان😅
تازه ازدواج کردم ندارم
داشتم خونه مادرشوهرم رو چارپایه پنجره رو تمیز میکردم مادر شوهرمم خونه نبود هیچکس نمیدونم شوهرم یهویی از کجا اومد یه پخ کرد منم تو فکر بود شپرق از چهار پایه افتادم اونقدر خندید منم پاشدم یه گازش گرفتم بام قهر کردو رفت 😁😁
منو با لباس کرد زیر دوش آب تو حموم
نصف شب برق رفته بود با حوله تن پوش ته حموم وایساده بود ی جیغی زدم ک عروس هلندیمون از ترس هی خودشو میکوبوند ب قفسش بنده خدا
الان مثبت 18 ها میان😐
ی بار منو انداخت رو شونش و سرمو اروم میزد به شیشه درب سالن منم میترسیدم بیوفتم و همش جیغ میزدم و اونم غش غش میخندید البته نامزدم
بدترین شوخی رومن کردم حمام بود داشت سرشو میشست من هی شامپومیریختم نمیفهمید دیگه اخراش کلافه شد چشماشوبازکرد منودید صورتموماسک سیاه زده بودم جیغ کشید فحش دادیه کاسه آب سردازقبل آماده شده ریختم روش😅😅😅😅بعدش فرارکردم
