چند روز اومدم خونه بابام سر بزنم الان پیام داده من تصمیم داشتم دو سال بعد ازدواج بچه دار بشم اگه میخوای برگردی من بچه میخوام وگرنه یا برنگرد یا اومدی بمن اجازه بده برم زن بگیرم که بچه دار بشم
روزگاری شهر ما ویران نبود/دین فروشی اینقدر ارزان نبود/صحبت از موسیقی عرفان بود/هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود/دختران را بی حجابی ننگ بود/رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود/دختر با حجب و حیا ، قرتی نبود/خانه فرهنگ ، کنسرتی نبود/مرجعیت مظهر تکریم بود/حکم او عالمی را تسلیم بود/یک سخن بود و هزاران مشتری/آن هم از لوث قرائت ها بری/وای که در سالهای سیاهه دوهزار/کار فرهنگی شده پخش نوار/ذهن صاف نوجوانان محل/پر شده از فیلم های مبتذل/پشت پا بر دین زدن آزادگیست/حرف حق گفتن عقب افتادگیست/آخر ای پرده نشین فاطمه/تو برس بر داد دین فاطمه/بی تو منکر ها همه معروف شد/کینه توزی با ولی مکشوف شد/در به روی رشوه گیران باز شد / دشمنی با نائبش آغاز شد/بی تو دلهامان به جان آمد بیا/کاردها بر استخوان آمد بیا...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
روزگاری شهر ما ویران نبود/دین فروشی اینقدر ارزان نبود/صحبت از موسیقی عرفان بود/هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود/دختران را بی حجابی ننگ بود/رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود/دختر با حجب و حیا ، قرتی نبود/خانه فرهنگ ، کنسرتی نبود/مرجعیت مظهر تکریم بود/حکم او عالمی را تسلیم بود/یک سخن بود و هزاران مشتری/آن هم از لوث قرائت ها بری/وای که در سالهای سیاهه دوهزار/کار فرهنگی شده پخش نوار/ذهن صاف نوجوانان محل/پر شده از فیلم های مبتذل/پشت پا بر دین زدن آزادگیست/حرف حق گفتن عقب افتادگیست/آخر ای پرده نشین فاطمه/تو برس بر داد دین فاطمه/بی تو منکر ها همه معروف شد/کینه توزی با ولی مکشوف شد/در به روی رشوه گیران باز شد / دشمنی با نائبش آغاز شد/بی تو دلهامان به جان آمد بیا/کاردها بر استخوان آمد بیا...
من مادر نميشوم تا فرزندم را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم
یعنی اینکه ما شدید اختلاف داریم و من از این آقا متنفرم و اصلا صلاحیت پدر شدن رو درش نمیبینم و بیزارم از اون روزی که بخوام ازش بچه دار بشم چون اصلا پدر خوبی نمیشه اونم فکر میکنه بچه دار شدن فقط تولید مثل کردنه
روزگاری شهر ما ویران نبود/دین فروشی اینقدر ارزان نبود/صحبت از موسیقی عرفان بود/هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود/دختران را بی حجابی ننگ بود/رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود/دختر با حجب و حیا ، قرتی نبود/خانه فرهنگ ، کنسرتی نبود/مرجعیت مظهر تکریم بود/حکم او عالمی را تسلیم بود/یک سخن بود و هزاران مشتری/آن هم از لوث قرائت ها بری/وای که در سالهای سیاهه دوهزار/کار فرهنگی شده پخش نوار/ذهن صاف نوجوانان محل/پر شده از فیلم های مبتذل/پشت پا بر دین زدن آزادگیست/حرف حق گفتن عقب افتادگیست/آخر ای پرده نشین فاطمه/تو برس بر داد دین فاطمه/بی تو منکر ها همه معروف شد/کینه توزی با ولی مکشوف شد/در به روی رشوه گیران باز شد / دشمنی با نائبش آغاز شد/بی تو دلهامان به جان آمد بیا/کاردها بر استخوان آمد بیا...