2777
2789
عنوان

«شعر۶»

| مشاهده متن کامل بحث + 21353 بازدید | 3223 پست

نگو باران ..من از باران گریزانم


من آن ابرم،پر از بارم


تلنگر گر زنی بر من


چنان رعدی بر افشانم


بسوزم کل دنیارا



نگو باران ..


منم  طوفان همان، طوفان نا سامان


همان شوریده و ویلان


که ناگه میدرد هستی نه هوشیاری نه سر مستی


چونان باغی به پاییزی که ناگه میشود عریان



نگو باران....


منم دریا،همان دریای بی پروا

 

اگر  آرامم ! ....آرامم...


درون سینه ی زارم هزاران رازها ها دارم...


که می گیرم...که می بخشم...


گهی از درد لبریزم...


اگر از غصه سر ریزم


چونان دیوانه میگردم


نه از تحقیر میترسم نه از زنجیر میترسم


نه از تقدیر میترسم....


بسان موج سرگردان


که گشته واله وحیران


هزاران باره این دل را


به ساحل میزنم پیوند...

#نازبانو

تعطیل🚫                                                                                 
نگو باران ..من از باران گریزانم من آن ابرم،پر از بارم تلنگر گر زنی بر من چنان رعدی بر اف ...


عشق گاهی زخم و گاهی مثل مرهم

میشود

عشق گاهی ننگ و گاهی، رقص پرچم

میشود

عشق گاهی شوکران تلخ و گاهی چون

عــــــــــسل
گاه شیرین می شود ، گاهی پر از غم

میشود……

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

صبح است و جهان باز غزلخوان شده است خورشید دوباره بر تو مهمان شده است لبخند نشان کنج لبان عسلت ...

سلام 

صبح بخیر اعتصامی جونم خوبی عزیزم،🌹

تاپیک جدید مبارک

اینو دیگه بزار تا هزار صفحه بره،

جواب بعضیا رو نباید داد سکوت کافیه تا بفهمندچقدر پوچ و بی ارزشند 👌

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست می نشینی روبرویم، خس ...


" ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم"
دلم خون است جای تو فقط  عکس تومی بینم

من این درد جدایی را به صدها شیوه میگویم
میان بیت وهر مصرع از این احوال غمگینم

نه روزم بی تو روزاست و نه شب فکر سحر دارد
چونان تلخم که گشتم سیر ازاین دنیای شیرینم

همه دنیای من بودی ز بعد رفتنت اینم!!
 ببین، دستم شده خالی ،ندارو زار و مسکینم

هنوزم بی نفسهایت هوای خانه م مرگ است
لباس از شب به تن دارم بر این اندوه دیرینم


سرم خالی شده اما فقط یاد تو بر یاد است
خیالت می پرستم من شدی هم  دین و آیینم


به جور ظالمان ماندم همیشه بی تو ویرانه
بگردد خانه اش ویران ،شده هر آن نفرینم

 

منم خوابیده ی قبله ،دوباره میشوم احیاء
اگر عطری بپیچد از تنت، بر گرد بالینم


#نازبانو



تعطیل🚫                                                                                 

دلتنگ تــــــــوئـــــم مانند صحرائی که دلتنگ باران است

دلتنگ تــــــــوئـــــم مانند ماهی که دلتنگ دریاست

دلتنگ تــــــــوئـــــم مانند پرنده ای که دلتنگ آسمان آست

دلتنگ تــــــــوئـــــم مانند تاریکی که دلتنگ نور است

دلتنگ تــــــــوئـــــم مانند منی که دلتنگ آغوشت است

مـشــتــاق تــــــــوئـــم مانند گلی که هنگام سحر مشتاق خورشید است

مـشــتــاق تــــــــوئـــم مانند باران که مشتاق رنگین کمان است

مـشــتــاق تــــــــوئـــم مانند دریا که مشتاق ماه است

مـشــتــاق تــــــــوئـــم مانند بادبانی که مشتاق باد است

مـشــتــاق تــــــــوئـــم مانند چشمم که مشتاق دیدارت است


جواب بعضیا رو نباید داد سکوت کافیه تا بفهمندچقدر پوچ و بی ارزشند 👌

دلتنگ تــــــــوئـــــم مانند صحرائی که دلتنگ باران است دلتنگ تــــــــوئـــــم مانند ماهی که دلتنگ ...


چشمانت چه خوش

آرام می کند

بی قراری های

بی تاب شده ی

دلتنگ تنهایم را

در انتهای نگاهت

کلبه ای خواهم ساخت

تا نگویی :

“از دل برود هر آنکه از دیده برفت

من پذیرفتم شکست خویش را


پندهای عقل دوراندیش را


من پذیرفتم که عشق افسانه است


میروم از رفتن من شاد باش


از عذاب دیدنم آزاد باش


چون که تو تنهاتر از من میروی


آرزو دارم تو هم عاشق شوی


آرزو دارم بفهمی درد را


معنی برخوردهای سرد را

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
عشق گاهی زخم و گاهی مثل مرهم میشود عشق گاهی ننگ و گاهی، رقص پرچم میشود عشق گاهی شوکران تلخ و گاه ...

گر شمع باشی در برم از شور تو پروانه ام


سودا به آنش می کند این خاطر دیوانه ام

آهو وشی! چشمان تو مجنون ومستم میکند


لیلا به دوران زنده شد تکرار آن افسانه ام


 
چون سوختم از هجر تو زار و پریشان حالیم

نامم نمانده یاد خویش، در وادی حیرانی ام

از من چه میجویی نشان ؟در دامنم از هر بلا

 من بعدطوفان مانده ام منشوری از ویرانه ام


#نازبانو


 

تعطیل🚫                                                                                 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792