خسته شدم از این زندگی لعنتی. همش بدبختی پشت سر هم.
بچه ام از دوسالگی رماتیسم گرفت، فکر کنید با چه زجری هر هفته بهش آمپول زدیم تا بعد دو سال خوب شد. همیشه منتظر اون لحظه بودم که دکتر بگه داروش را قطع کن. زمانی که داروش قطع شد، یه بیماری جدید شروع شد و موهاش شروع به ریزش سکه ای کرد.
خاستم یه بچه دیگه بیارم مشکل دار بود و سقط شد، بارداری بعدی باز سقط، الان هم دیگه باردار نمیشم.
پسرم هم موهاش بدتره.
عح این چه زندگی شد آخه، کاش تمومش میکرد