«شعر۵»

نه من از اون تخسام ک حرف حرفِ خودمه 😁😄😘

😜😝

دلم دریای آتیشه دارم میسوزم از این تب 

تو آغوشِ یکی دیگه چرا تو فکرتم هر شب 

تو هم شاید شبیه من گرفتاری و بیتابی 

تو آغوشِ یکی دیگه ب یادِ من نمیخوابی ...

عشق 

قصه ای بود ک مادر بزرگ شبهای زمستان برایم میبافت

یکی از رو؛دوتا از زیر 

بالاپوشی ک هیچگاه گرمم نکرد...

من و ی حالِ بد ک اونم
تو دادی و ...
اره خودت من و کشوندی تو
این بازی و ...
بمیره این دلم ک تو
باهاش میسازی و ..
بمیره این دلم ک با همه چی راضی و
همیشه مالِ من عشقِ من تو  باشی و
بگو ک جایی من نباشمم نمیری و
بگو ک میشه باشیم تا ابد دو تایی و
بگو ک دور نمیشی با همه حواشیا
من دلم ب چی خوشه
کی هوامو داره
هیشکی واسه من نموند و
هیشکی وقت نداره
من دلم ب چی خوشه
ازم شدی تو خسته
ساده تر بگم خدایی
هیشکی نی رو دستت.....

عینِ دیوونه ها بازم قابِ عکستو گرفتم تو دستم
همون قرارِ همیشگی
تو پاییز  موقعِ نم نمِ بارون
همونجا ک بیشترین برگا ب پاهامون افتادن رو زمین
سرِ ساعت
بازم من رسیدم ولی تو دیر کردی
همیشه همین بودی
بدقولِ بدقول
چشامو ب رسمِ همیشگی باز بستم
ی شاخه گلی ک برات اوردمو از حرصم تو دستام پرپر میکنمو
با هر ی دونه اش میگم دوسم داره
دوسم نداره
وای نمیدونی چقد استرس دارم ک اخرین گلبرگ و  وقتی پرپر میکنم  کلمه  دوسِت دارم و بگم

رسیدم ب اخریش

...... دوسم داره
ی جیغ از رو خوشحالیم میزنمو
همه برمیگردن خیره میشن بهم نگا میکنن
و از خجالت اروم رد میشمو میرم ی گوشه

هوووووووووف چقد همیشه منتظرم میزاری

ایندفعه باهات قهر میکنم هر چقدم ک منت بکشی و بهم بگی ببخشید

کوتاه نمیام

اصلا مگه من مسخره توام

هی زیرِلب با خودم غر میزنم‌

هی خودمو اماده میکنم ک اگه بیای

چجوری ازت استقبال کنم ک لایقِ اینهمه معطل گزاشتنِ من باشه

ولی نه ب چیزای خوب فکر میکنم

اینکه هربار ک میومدیم اینجا

چقد محکم بغلم میکردی ک سردم نشه

همیشه ی لباس بیشتر تنت میکردی

تا اون و دراری و بدی من بپوشم

هر وقت دستام یخ میزد محکم‌میگرفتیشون تو دستات و تند تند با نفسات "ها "میکردی

ک گرم شن

انقده تو فکرو خیال با تو عرق شدم ک نفهمیدم کِی شب شد ولی تو باز نیومدی

هععععععععی

صدایِ دوره گرد عین پتک تو سرمه

همش میگه خانوم ی کمکی بهم نمیکنی

خانوم تورو ب خدا

خانوم

خانوم............

انگاری ک برق بهم وصل شده باشه

یهو از جام میپرم

اشک امونم نمیده

اونروزِ شومِ لعنتی همش میاد جلو چشام

همون روزی که تو همینجا

سرت گیج رفت و افتادی زمین هنو صدایِ افتادنت رو برگا تو گوشمه  

اه دیگه صدایِ برگایِ پاییزی رو دوس ندارم

قرار بود اونا همیشه ب پامون بیفتن.....

نه تو ...................

صدایِ فریاد من و صدایِ دوره گرد تو هم پیچیده شده بود یادته ؟؟؟

هر دو کمک میخواستیم

اون واسه دردِ نداری

من واسه دردِ نداریِ تو

حالا دیگه همیشه با قابِ عکست

سرِ قرار حاضر میشم

دروغ گفتم تو بودی ک همیشه سرِساعت میومدی

اونیکه دیر میکرد من بودم

همیشه ام نق میزدی ب جونم

اما حالا الان هر جفتمون با هم میرسیم 

من

با

خیالِ تو ....

دیگه پاییز قشنگی نداره

بعدِ رفتنت دیگه حتی بهارم قشنگ نیس....

ی چیزی بهت بگم‌ درسته  الانم ک نیستی با شنیدنش اذیت میشی اما بدون دیگه همیشه دستام سرده بعدِ رفتنت هیچوقت گرم نشدن

بد عادتشون کردی

عادت کردن

ب

نفسای گرمت  ........

mahsa

🤕😞😞

جیران جون 

ببخش تو تاپیکت خیلی شلوغ کردم 😄😄

دیگه از فردا میدونم قفل میکنی تا شبیخون نزنم 🤕😂

ولی کلی حالم خوب شد😘

وای از نیمه شبی ک بیدار شوم 

تو را بخواهم و 

خود را در آغوشِ دیگری بیابم ......