2777
2789
عنوان

«شعر۵»

| مشاهده متن کامل بحث + 38609 بازدید | 5906 پست
ای كه تو ماه آسمان ماه كجا و تو كجا در رخ مه كجا بود این كر و فر و كبریا جمله به ماه عاشق و ماه اس ...

گزارش بزن تاپیک مهسا رو 

                                 قشنگ ده پله بالایی...از هر قشری و انسانی...عجب خوشمزس اون لبهات...عجب عشقی به من دادی...اصلا وضعیه این اوضاع .... عجب مستی شدم با تو ...ازت بدجوری ممنونم .... پره هستی شدم باتوو... همسرم   

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ای جوووووووووونم 😄😚

مهسا اونو بپاک 

                                 قشنگ ده پله بالایی...از هر قشری و انسانی...عجب خوشمزس اون لبهات...عجب عشقی به من دادی...اصلا وضعیه این اوضاع .... عجب مستی شدم با تو ...ازت بدجوری ممنونم .... پره هستی شدم باتوو... همسرم   

ببار ای باران، ببار که غم از دلم رفتنی نیست

اشک های روی گونه ام دیدنی نیست

ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست

آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست

ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست

غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی نه خواب و خیالی

من ای حس مُبهم تو را دوست دارم

سلامی صمیمی تر از غم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم با هم تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد هم آواز با ما

تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
کجا کجا به سلامتی😠😠😠😠

سلام 

ببین امروز یادم موند سلام بدم 

مودب. شدم 

خوبی😚😚

هنوزم دوسم داری ؟؟؟؟؟؟😝😝😝😂

هیچ جا بابا 

پاتو بلند کنی من و میبینی 

جایِ من همیشه اونجاست 😍😄😚😚


من از اونام ک اگه دوسِت داشته باشم دنیا ماله تو میشه😁😜❤
سلام  ببین امروز یادم موند سلام بدم  مودب. شدم  خوبی😚😚 هنوزم دوسم داری ؟؟؟؟؟؟😝 ...

جات اینجاست  

مهسا بپاک بیا 

زود فرصتی نیست 

الان نی نی یار میاد مثل عقاب 

                                 قشنگ ده پله بالایی...از هر قشری و انسانی...عجب خوشمزس اون لبهات...عجب عشقی به من دادی...اصلا وضعیه این اوضاع .... عجب مستی شدم با تو ...ازت بدجوری ممنونم .... پره هستی شدم باتوو... همسرم   

دکتر شریعتی :اگر کسی، جزیی از خاطرات خوب زندگیت شد، برای بودنش از او تشکر کن...💎

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

نگران نباش 

خدای دیروز و امروزت 

خدای فردایت هم هست 

فردایت قشنگ💎🌹

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز