@frozen11
@دلیار_سابق
نشود فاش كسي آنچه ميان من و توست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش كن با لب خاموش سخن میگويم
پاسخم گو به نگاهی كه زبان من و توست
روزگاری شد و كس مرد ره عشق نديد
حاليا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما كس نرسيد
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه
اي بسا باغ و بهاران كه خزان من و توست
اين همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفتوگوئی و خيالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به ديباچه عقل
هر كجا نامه عشق است، نشان من و توست
سايه ز آتشكده ماست فروغ مه و مهر
وه ازين آتش روشن كه به جان من و توست
هوشنگ ابتهاج