رفته است از دستِ ما بیرون عنان اختیار
در رکابِ باد چون برگ خزان افتادهایم !
میروم
و دیگر هیچکس نمیتواند،
تو را دوست بدارد!
آخر
من تمامِ تو را با خودم بُردم...
🌵||
خواستم یک شب بگویم •|عاشقت|• هستم ولی...
ترس این را که بگویی •|به جهنم|• داشتم...
ز دل شکستن ما هر که بود بویی برد
چو مجلسی که در آن شیشه ی گلاب شکست...
#وحید_قزوینی
🌿||
نه راضیام به تظاهر، نه شیوهام این است
هرآنچه میکشم از عقلِ مصلحتبین است
چه باک اگر به منِ مست تازیانه زدند؟
که حرفِ راست بهایش همیشه سنگین است
شکست اگر دل عاشق، به عشق خرده مگیر
مگر گناه مسلمان به گردن دین است؟!
به شادی و غم دنیا نمیتوان دل بست
در این زمانه که لبخندها نمادین است
ببخش اگر غزل تازهای نمیگویم
که معنی غم تو برتر از مضامین است...
...🗣
بپرس دوستم داری؟
بگذار بگویم من؟
شما را؟
به جا نمی آورم!
ولی...شما چقدر زیبایید!
به فنجان قهوه ای دعوتتان کنم؟
لبخند بزن
بگو با کمال میل
بیا دوباره برای اولین بار ببینمت!
در همان دیدار دلت را ببرم
بگذار اولین دوستت دارم را دوباره بگویم!
باز هم عاشقت شوم!
تو یک لبخند که بزنی
من هر صبح آلزایمر میگیرم و تو یک عمر
اولین و آخرین عشقم خواهی بود!
#حامد_نیازی
خو به تنهایی چنان کردم که در شبهای غم
میتوان از آشیانم نالهی عنقا شنید
چشمِ پُرحرف تو امشب گفت در گوش دلم
هرچه خواهد از لب خاموش من فردا شنید
آشنا با حرف عاشق نیست غیر از گوش یار
درد دل در پیش مردم کردم، او تنها شنید
به کسانی که دوستشان دارید،
بالی برای پرواز
ریشه ای برای برگشتن
و دلیلی برای ماندن بدهید…
دالایی _لاما
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
