از من میشنوی به خدا واگذارش نکن خدا بخشنده س میبخشه بزن دهنشو سرویس کن... من تا ازم بربیاد تلافی میکنم و بعدش اروم میشم وگرنه خودخوری میکنم که خیلی بده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من خدایی نفرینام میگره 😂از این نمیتونم بگزرم ،خالم دنبالم حرف زده بود گفتم خدا زمین گیرش کن خیلی گریه کردم بخدا یه هفته نشد رفته بود تو باݝ یه گاوی چنان گلدی بهش زده بود که قفسه سینه شا شکست ایقد خوشحال شدم
برا من ی دفعه شده، ی حرفایی از یکی از نزدیکانم شنیدم ک تا عمق وجودم سوختم ولی بعدش نشستم فکر کردم چرا این حرفا رو در موردم زده، اتفاقا ب نتایج خوبی رسیدم، ی دید دیگه در مورد خودم پیدا کردم سعی کردم بعضی رفتارامو درست کنم الان خیلی احساس بهتری دارم
وای به نظر من بخشش خیلی بهتره یه بار خواهرم گفت تو خونه بابا کنگر خوردی لنگر انداختی منم خیلی دلم سوخت اخه من شوهرم که نیست میترسم میام اینجا منم تو دلم نفرینش کردم گفتم ایشالله شوهر توهم نباشه به حال من بیفتی شوهرش تا دو قدمی مرگ پیش رفت ازمایش دادن تومور داشت خدا رو شکر خوش خیم بود دیگه هر روز به خودم فحش میدم کینه به دل نگیرم از کسی
یه بارم پسرم همیشه به یه اقایی هست عباسعلی هست اسمش بهش سلام میکرد اینا همسایه ما هستن اشپزخونه دارن پسر من میدونست عباسعلی دم در رفت بهش سلام کنه یه دفه پسر همین عباسعلی سر پدرش داد زد در رو ببند فک کرد پسر من یه وقت چیزی بخواد وای که چقد دلم سوخت برا بچم کل راه گریه گردم دختر همین پسره هم سرطان خون گرفت
[QUOTE=146173639]وا شما واقعا بلایی سر یکی از نزدکاتون بیاد خوشحال میشید؟؟؟؟؟ فقط ب خاطر اینکه پشت سرتون حرف زده؟&nbs ...[/QUOTE،نه نزدیکایی که ابرومو میبرن،مت سه تا خاله دارم همشون تو روم یچی میگن پشت سرم یچی دیگه،یه نفر میخاست بیاد خواستگاری من رفته بود خونشون پشتم حرف زده بود خوشحال شدم واقعا چون در حقمون خیلی بدی میکنن