2777
2789

اینم از شروع امروز

همش منتظرم ببینم خدا جواب منی که همیشه مقید بودم 

و جواب اون دوتا که گند زدن به زندگیمو چجوری میده

اون دوتایی که زنا کردن براشون عادیه...

به هم حرامن اما دارن ازدواج میکنن....

وای بچه ها مخم داره سوت میکشه

آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

چرا نمیخوای تمومش کنی؟تموم شد میفهمی 

میدونم سخته میدونم زجر اوره ولی با این فکرات سخت تر و زجر اور تر میشه 

رفت بگو ب درک ب جهنم 

خداروشکر کن خلاص شدی دلت میخواست پنهانی خیانت میکرد و با سردیش روز ب روز عدابت میداد؟

چرا نمیخوای تمومش کنی؟تموم شد میفهمی  میدونم سخته میدونم زجر اوره ولی با این فکرات سخت تر و زج ...

نه دلم نمیخواست ک هنوزم عذابم میداد 

اما دلم میخواست خدا بین من و اون آدمای لجن کثافت یه تمایزی قائل میشد

دلم میخواست شاهد عزیز بودنشونو بالا رفتنشون نباشم 

حداقل خدا کاری میکرد ازشون بی خبر باشم 

خسته شدم 

آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)
اگر به کارما اعتقادداری مطمعن هرانچه خوبروبد کنی به خودکنی پس خداجوابشونو میده

قبلا اعتقاد داشتم 

اما الان اعتقاداتم داغون شد

از دستشون

آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)
نه دلم نمیخواست ک هنوزم عذابم میداد  اما دلم میخواست خدا بین من و اون آدمای لجن کثافت یه تمایز ...

وایسا به وقتش ببین به چه روزی بیوفتن فقط بسپار به خدا 

عشقا واسه حاجتم یه صلوات بفرستید💕
نه دلم نمیخواست ک هنوزم عذابم میداد  اما دلم میخواست خدا بین من و اون آدمای لجن کثافت یه تمایز ...

اینده رو دیدی؟نه ندیدی 

عزیزم زمان میبره صبر داشته باش

و اینکه هیچکس از درون زندگی هیچکس خبر نداره 

عموی من زن اولش ۱۶ سالش بود خانواده اش خوب نبودن ولی خود دختره بی نهایت خانم و مهربون بود سر لج و لجبازی و دخالتهای مادربزرگم و دهن بینی عموم طفلی دختره ۱۷ سالگی شد مطلقه تو ی شهرستان کوچیک 

بعد دوران گذشت گذشت عموم ازدواج کرد هر روز دعوا دعوا دعوا با زنش زنشم ک اوف از اون سلیطه ها بودا ینی قشنگ له کرد عمومو بعد چند وقتم قسمت ی جوری شد ی دعوا افتاد عموم با مادربزرگم قطع رابطه کرد

من همیشه میگم اه اون دختره است 

مادربزرگم الان ده ساله عمومو ندیده و دلش پر میکشه براش ولی عموم رفته همه جا گفته من یتیمم بی مادرم مادر ندارم 

الان عموم ثروتمنده ولی هیچکس از زندگیشون درون زندگیشون خبر نداره ک چقدر زجر میدن همیدیگه رو 

خدا با مظلومه خیالت راحت این دنیا تقاص پس نده اون دنیا سختر پس میده

الان فقط و فقط ب فکر خودت و ارامشت باش 

تو خونه کارای هنری انجام بده برو پیاده روی حتما حتما زوری ب خودت برس میدونم سخته خیلیم سخته ولی ب خودت بگو باید پاشم و پاشو 

اونارو ول کن بهشون سعی کن کمتر فک کنی مثلا روزی یک ساعت ازادی فک کنی بقیه ی روزا نه

هی اون یک ساعتو هر دقیقه کمترش کن 

گل و گیاه بخر یا ی حیوون خونگی با اونا سرگرم باش 

مهم تویی خودت و ارامشت 

اگه ارامشت برگرده اوناهم تقاص پس میدن مطمءن باش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792