عجیب ترین رفتاری که از مهمان یا میزبان تو مهمانی ها دیدید چی بود که واقعا تعجب کردید

😳😳😳😳یا خدا

یعنی به جا گوشت مرغ کله مرغ انداخته بود 

من نگا غذا میکردم پیش خودم گفتم من الان غذارو میخورم یا غذا من میخوره😂

باور کن من فقط به سرویس حساسم دامستوس میزنم سفید کننده هم میزنم بعدش با سمباده میسابم اخه نمیدونم چرا نقطه میفته رو کاسه توالت منم حالم بهم میخوره خب گاهی خود شوهرم تمیز میکنه

 بعدش مرداشون میان سرویس مو میفته من خودشوهرم اینشکلی نیست چرا پس شوهرای مردم میرن دستشویی اینطوری مو میفته

 بعدش اونشکلی وضو میگیرن میان کله روشویی و اینه همش لک میشه مردا وضو گرفتنی میبینی پووووف میکنن همه جا میپاشه 😂😂😂😂حالا این به کنار وضو گرفتنی دره توالتو باز میذارن خب لامصب فن رو روشن کن و اون اسپری به این بزرگی رو نمیبینی کله محوطه رو الوده میکنی 

ماهم پارسال رفتیم ی جا مرد صاحب خونه همش درحال چرت بود رومبل

منو داداشمم ازش عکس گرفتیم فیلم درست کردیم باهاش😂😂😂

انقدر خندیدیم

😶😶😶😶😶چه عجیب

🙁🙁🙁 کار شما جالب نبوده ها

مام یه بار‌ بچه مهمون استفراغ   کرد رو تخت ففرش روی دراور حتی لباسهای توشم کثیف شد

میوه بردیم برای صاحبخونه. با شیرینی. نه میوه گذاشتن جلومون نه شیرینی. چایی آوردن با از این شکلات ها که ده سال طول میکشه آب بشه. بعد غذا پسرش گفت مامان من موز میخوام مادره گفت یکم خفه بشی بد نیست😶🙄هیچی دیگه بچه هه تا آخر زمانی که اونجا بودیم عر میزد که موز بده. مادره به روی خودش نیاورد.این اولین و آخرین باری بود که دیدمش😑😑😑اگر به خاطرمادرم نبود نمی اومدم چه کنم که دخترخاله ی مادرم بود😑😑😑😑

از روی خستگی و بی حوصلگی

کسی نبود باهاش حرف بزنیم

خانومشم تو اشپزخونه

اتفاقا یکبار خواستگار برام اومده بود .طفلی بابام قرص خواب میخورد .رو‌مبل همش در حال چرت بود بعد همه خودشون رومیزدن ریلکسی من بلند بلند می‌خندیدم .پوکیده بودم از صحنه

مهمونی رفتن و مهمونی دادن خوبه....اگه به حدش باشه

مگه آدم چقدر میتونه تو خلوت و تنهایی خودش باشه

خداشاهده فامیل ما بیماری وسواس شدید داره مهمونش بچشو تو روشویی شسته بود میگفت پی پی های بچه کنار روشویی رو زمین ریخته بود بعد مهمونی کله خونه رو تمیز کرده بود فرشاهمه چیرو بعد بازم به دلش نشسته بود چون وسواس داشت خونشونو عوض کردن 

وای َ😂😂😂😂😂

من همیشه میرم مهمونی کسی رو راه نمیدم خونمون همیشه بیرونم