خواهرشوهرا بیان فقط 🙄

آها خب حق داری چی بگم دعاکن ماشین بخرن هم اونا راحت شن هم شما

نه والا. انقدر ... بود که پای ما را قطع کرد. سالی یک بار میرفتیم سر دعوای بچه ها یک الم شنگه به پا کرد و.قطع رابطه کرد.همه فکر میکنن خواهر شوهرا اژدها هستن ولی ما به خدا هیچ کاری نداشتیم. میپوشید تبریک میگفتیم. تولد سالگرد عقد ازدواج همه را تبریک میگفتیم دریغ از یک اس ام اس جواب. نگو خانم از قبل دور ما را خیط کشیده بوده. چقدر داداشم به خانواده ش احترام گذاشت. دریغ از یک چای که به مامان بابام بده. توی یک ساختماننِ دو تا طبقع

خخخخ‌دیگه‌کلافه‌شده‌بیچاره‌

بسلامتی اسنپ وسیله هم نداشته باشم ...خدا نکنه کسی بره خونشون حتما بش میگه منم باتون برمیگردم...حتی اگه با کسی صمیمی باشم تا خودش نگه نمیگم...

نه انقد زود بزود نمیرم، ولی هر چقدر هم برم مشکلی نیست باهم خوبیم خداروشکر

بله میبره

من اوایل خیلی دعوتشون‌میکردم همش میگفتن تو دیگه چه عروسی هستی همش مهمونداریدمیکنی که چه خبره وسایلت خراب میشه و .... ولی من دوست داشتم دعوت کنم کم کم دیدم اونا اینطور نیستن و حتی پاگشامم نکردن نه که مهم باشه بخاطر احترامش میگم ورگرنه اگر مهم‌بود که دعوت نمیکردم تا دعوتم کنن 

تا دوسال بعدش اصلا نمیدونستم همچین چیزی هم هست تا اینکه عروس عموشونو دیدم پاگشا کردن و فهمیدم پاگشا یعنی چی اینا یکم بهم برخورد که قد عروس عموشون ارزش نداشتم 

دیگه منم این رفتارا و‌دیدم بعدم کارام زیاد شد و‌مشکلات مالیمون زیاد شد همون سالی یبار دعوت میکنم البته هروقت دوست داشته باشن قدمشون رو‌چشمه میدونن هروقت بخواین میتونن بیاین منم با روی باز پذیرایی میکنم ولی دیگه مثه سال اول خیلی براشون خودکشی نمیکنم😁 یکم رفتارهاشونو دیدم سرد شدم 

یه سری از خواهرا فک میکنن وظیفه داداشه این کارو کردن خوهر شوهرای منم دوست دارن بیخبر بیان یا شوهرم ببرشون اگه جایی کار داشته باشن ولی شوهرم هیچ وقت اینک کارو نمیکنه

سه تا داداش دارم 

خودم هشت ساله ازدواج کردم خونه یکی از داداشام زن داداشم گفته خوشم نمیاد بیاین خونمون ماهم نمیریم فقط عید جای هم دیگه رو ببینیم داداشم اصلا ایم بچه های منو نمیدونه 

یکی دیگش هم خودش زن خوبیه دعوتمون میکنه اینم سالی یکی دوبار میرم

یکی دیگه اش هم سالی یبار دوبار هم دیگه رو خونه بابام میبینیم 

توی عروس شانس نیوردیم

من وقتی مجرد بودم دیر به دیر خونشون میرفتم. معمولا با دعوت و استقبال خودشون. بخاطر همین همیشه احتراممو حفظ میکردن و میکنن. حتی برای باز کردن در یخچالشون و کمک توی آشپزخونه اجازه میگیرم. الان بعد ازدواجم همینطور با احترام برخورد میکنم و احترام میبینم. خداروشکر خواهر شوهر خودمم همینطوره. مث خودم اجازه میگیره. هر وقت هم از داداشش چیزی میخواد من دخالت نمیکنم. فقط همیشه به شوهرم میگم منافع و زندگی خودشو فراموش نکنه و خودشو وقف بقیه نکنه. هر چیزی حدی داره و همه باید شعورشون بالا باشه تا ناراحت نشن

چقدتونازومهربونی خدابهتریناروبرات بسازه عزیزم ♥️منم یه برادردارم که وقته ازدواجشه ولی چون بابانداریم خیلیا که رفتیم خواستگاری قبول نکردن فکرمیکنن مامانم سربارشون میشه طفلی مامانم ۳۰ساله ماروتنهابه دندون کشیده دعاکن یه عروس خوب وفهمیده مثل شماگیرش بیاد😔

مجرده چند سالشه؟؟؟

خواهر شوهرای خودم دوتاشون فهم و شعور دارن خبر میدن

یکی دیگه اش با مامانش همدسته همیشه سر زده میاد