ای باباا عزیزم یکم اروم باش
من به داداشم به شدتتتت وابسته بودم تا وقتی سربازیش تموم شد من فقط گریه میکردم روز و شب تا برگشت ولی الان ک بهش فک میکنم میبینم خیلی الکی بود کارم
میدونم دل تنگشی ولی فقط براش ارزوی موفقیت و تن درستی کن
داداش من ۱۸ سالش بود ک رفت سربازی ترک تحصیلم کرده بود افتاد لب مرز
ارتشم بود کلی سختی کشید ولی بالاخره تموم شد تازه کلیم فرق کرد و عاقل شد بعدشم دانشگاه رفت و الانم استخدامه تو شرکت خودش میگه همه چیزمو مدیون سختی هایی هستم ک تو سربازی کشیدم
نگران نباش اونجا دوست پیدا میکنه کلی عکس میگیره و خاطره میشه