مامانم روزجمعه هفته پیش اومد خونمون هرچی اصرارکردم افطار نموند دوروز بعدش زنگ زدم حالشو بپرسم میگه دیگه خونتون نمیام همه دختر دارم منم دارم میگم چه کارکردم میگه اومدم خونت یه استکان چایی برام نیاوردی میگم مامان جون من اصرارکردم افطار بمون خودتون نموندید بعدشم شماروزه بودید میگه راست میگی حواسم نبوده روزه بودم همش فکر میکردم چراچایی نیاوردی مثل همیشه نبودی😂😂😂😂😂😂