دلگیرم و دلتنگم و دل بیقرارم
دلواپسم، دلواپس فردای بی تو
دلواپسم فردا بیاید من بمانم
تنها در این دنیا در این دنیای بی تو
تنها در این دنیا که هر روزش برایم
اندازه ی یک عمر با من درد دارد
دنیای نامردی که هر جایش برایم
آدم به آدم پشت هم، نامرد دارد
حتی تصور کردنش هم مثل کابوس
آتش به روح و جان و احساسم کشیده
فکرش که من باشم ولی پیشم نباشی
یعنی که پایان من و دنیا رسیده
فکرش که من باشم ولی پیشم نباشی
اینگونه از من برده آرام و قرارم
آرام جان خسته ام باید بمانی
دنیای من، من بی تو دنیایی ندارم
این روزها، این روزهای بیقراری
دلخوش به این هستم که تو هستی پناهم
دلخوش به این هستم اگر اندوه دارم
تو تا ته این قصه هستی تکیه گاهم
بگذار من تا آخر این قصه با تو
تلفیقی از لبخند و اشک و آه باشم
آرام جان خسته ام، آغوش وا کن
بگذار تنها با خودت همراه باشم
پرواز در آغوش آرام تو زیباست
آغوش تو، اندازه ی یک آسمان است
تنها پناه لحظه های بی پناهیم
آغوش تو، زیباترین جای جهان است
غزلبانو#