شوهر من ده سال ازم بزگتره بازم گاهی اوقات احساس میکنم کاراش بچه گونس خدا به دادت برسه
من یه پروژه داشتم راجبه ازدواج
مقاله انگلیسی خوندم گفته بود اومدن تحقیق کردن دیدن مهم این نیست که مرد از زن بزرگتر باشه و فلان هرچقد اختلاف سنی کمتر باشه میزان رضایت و احساس خوشبختی زوج ها بیشتره.
پس تو هم با افکار قدیمی هی توو زندگیت به خودت تلقین نکن که بچه است و فلان.همه این مشکلاتو دارن
منم دیز ازدواج کردم اما خودتوبزن ب بچگی. زیاد حساس نشو پیر میشی. شوهر من ی خر ب تمام معناس خخخهه انقدگند زده انقد گند زده دیگه جا نداره برا گندجدید. دنیا دو روزه. ب مغزت استراحت بده. تو نامزدی با شوهرت عشق کن ک باز بری خونه خودت دلت واسع نامزدی تنگ میشه
از هیشکی خوشش نمیومد بداخلاق بود با یه من عسل نمیشد خوردش اولاش خیلی سرم داد میزد ولی الان هرچی بگم میگه چشم یبار دیگه خییلی رژه رفت رو عصابم یه هفته قهر بودم فقط شامو نهارشو میدادم نه پیشش میخوابیدم نه باهاش حرف میزدم کلا میرفتم تو اتاقم گفتم یا هرچی من میگم میگی چشم یا همین بساطو ادامه میدم
وااااای خدا خیلی سخته .آخه میدونی از ۱۵ سالگی بدون مادر بزرگ شده یه جورایی کمبود محبت داره تو زندگیش همش دوس داره مثه بچه ها ک واسه مامانشون ناز میکنن و لوس میشن بهش محبت کنی.منم ک اصلا اهل ناز کشیدن نیستم.چون حسی بهش ندارم.نمیدونم چه مرگمه
ببین منم تو دوستی ازیتم میکرد قهر میکرد ولی ولش نکردم گفتم من خیلی دوست دارم الان ۴ ساله ازدواج کردیم دوسال اولش واقعا ازیت شدم هر لحظه میگفتم چرا اونموقع ولش نکردم اونموقع همش فکر عشق و دوست داشتنه آدم بعد وارد زندگی که بشی رفتاراش اونی نباشه که دوس داری کم کم سرد میشی البته خداروشکر با رفتن مشاوره و بعد بدنیا اومدن بچه باهم خیلی خوبیم .ولی بنظرم ارزش نداره خودمونو برا مردا زجر بدیم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
