شما عزیز هستید مهربونی از خودتونه
دقیقا دختر منم دلدرد و....داشت نصفشم به این برمیگشت که تا من بچمو میخوابوندم خانواده همسرم یک شب یادشون میومد که به دخترم سر بزنن یا تا سه چهار صبح میومدن شب نشینی و......
یه مدت که تا مرز افسردگی و دیونگی رفتم اما جلو دارشون نبودم و نیستم کلا نمیخوام دل کسی بشکنهاما خب اخه ادم چقدر باید نامرد باشه یازده دوازده بیان شب نشینی تا دو سه نصف شب
البته این که تو یه ساختمونیم و حریم خصوصی از اول نداشتیم هم بی ربط به این قضیه نیست
تو طول روزم دقیقا همین طور تا بچمو میخوابونم میان بیدار میکنن
دوباره روز از نو روزی از نو