من مهر ماه پارسال از دست مادر شوهرم ناراحت شدم چونمن مهمان داشتم در باغ در خانه خودم و وقتی رسیدم اونجا دیدم مادر شوهرم بدون هماهنگی با من طبقه بالا خانه من که میشه خونه خودش سفره انداخته و بدون اینکه به من بگه مهمانم را میکشید طبقه بالا یعنی حتی به من تعارف نکرد اما مهمانهای من که دوست همسرم و زن و بچش بودن ناراحت شدن و نرفتن بالا گفتن ما خونه شما اومدهایم بعد من فرداش باهمسرم بحثم شد که مامانت چرا ابنکار را کرد به من بی احترامی کردن حالا از مهر پارسال تا الان شوهرم نمیزاره با هیچ کس از فامیلش رفت و آمد کنیم خودش تنها میزه و میخواد بچه ها را هم باخودش ببره اما بچه ها بهش میگن ما با مامان میایم میگه مامانتون حق نداره بیاد باغ هم نزاشته بریم تو این کرونا هم از تنهایی مرردیم حتی باغ نرفتیم یه هوا بخوریم خانواده من شهرستانن اینم داره منو تحت فشار میزاره اینطوری
امروز بهترین روز از بقیه عمر من است همه چیز عالی است تمام کاینات در جهت منافع من پیش میروند
من متوجه نشدم چی شد.شما تو باغ زندگی میکنید یعنی شما طبقه ی هم کف هستید و مادرشوهرتون طبقه بالا زندگی میکنه.بعد شما دوستتون و دعوت کردید خونتون.بعد مادرشوهرتون اومده دوستتون و دعوت کرده بیاد بالا.بعد شما رو نگفته؟؟؟؟
من متوجه نشدم چی شد.شما تو باغ زندگی میکنید یعنی شما طبقه ی هم کف هستید و مادرشوهرتون طبقه بالا زندگ ...
عزیزم ما برای آخر هفته میرفتیم باغ اما اونجا یه واحد کوچیک ساختیم مادر شوهرم بی اجازه ناهار پخته بود و مهمان منو میکشید بالا در صورتیکه من خودم ناهار برده بودم بعد دید مهمونم نمیره به من تعارف زد
امروز بهترین روز از بقیه عمر من است همه چیز عالی است تمام کاینات در جهت منافع من پیش میروند