خب بزارین یه خاطره بگم بخندین شما هم بگین حتما
خونه ی پدربزرگ من شهرستانه اونجا که رفته بودیم
دختر عموم اومد پیشم که بریم دوچرخه بازی
منم می خواستم اذیتش کنم یه تیکه گوشت
پشت دوچرخه اویزون کردم
از کوچه رفت تو ی خیابون که یه سگ
(تو ی روستا همیشه سگ هست)
بخاطر گوشته افتاد بود دنبالش
حالا دختر عمو ی من تند میرفت
سگه هم دنبالش میکرد....
اخر دوچرخه رو انداخت فرار کرد
سگه هم رفت گوشت رو خورد رفت
اینقدر تند پا زده بود نفس نداشت حرف بزنه بدبخت😂
نامردا🤣🤣🤣🤣
😂😂🤦🏻♀🤦🏻♀🤦🏻♀
بچه ها استارتر تاپیک قبلی چش بود؟؟؟؟ آ خرتاپیکش نی نی یارا رو صدا زده بود
خواسته بود کسایی که با وقیح حرف زدن و قطع کاربری کنه,من فقط محض شوخی و خنده ریپلایش کردم،اینچش بود؟؟؟؟
یه بار دیگه ام تعریف میکنم:
دختر عمو ی بزرگم یه دختر ۲،۳ ساله داره
که منو خیلی دوس داره و بهم میگه ابجی
ولی یع بار به فنام داد🤦🏻♀️
داشتیم با دختر عموم و بارانا (دخترش)
چایی می خوردیم
که نمیدونم چرا یهویی بارانا برگشت گفت،:
ببخشید ابجی دیگه منو نزن خب؟😲
حالا من موندم اخه من کی تورو زدم که جلو اینم میگی؟
دختر عموم هم هی میگفت چرا زدیش؟مگه چی شده؟
حالا هی من میگم بابا من نزدم...
بعدا از بارانا پرسیدم چرا اینو گفتی منکه نزدمت برگشت گفت:
یادته برام کارتون باب اسفنجی گذاشتی؟
دیدم امروز تو ی باب اسفنجی دروغ اوریل میگفتن
گفتم منم بگم
اخه تو ننت دروغ اوریل میگه یا بابات که واسه من دروغ اوریل میگی؟🤦🏻♀️😑😂
