خب بزارین یه خاطره بگم بخندین شما هم بگین حتما
خونه ی پدربزرگ من شهرستانه اونجا که رفته بودیم
دختر عموم اومد پیشم که بریم دوچرخه بازی
منم می خواستم اذیتش کنم یه تیکه گوشت
پشت دوچرخه اویزون کردم
از کوچه رفت تو ی خیابون که یه سگ
(تو ی روستا همیشه سگ هست)
بخاطر گوشته افتاد بود دنبالش
حالا دختر عمو ی من تند میرفت
سگه هم دنبالش میکرد....
اخر دوچرخه رو انداخت فرار کرد
سگه هم رفت گوشت رو خورد رفت
اینقدر تند پا زده بود نفس نداشت حرف بزنه بدبخت😂