این سوتی رو هم بگم تو دلم نمونه😂😂ما رفته بودیم رودهن خونه ی خواهرشوهرم دعوت بودیم همه برادرشوهرا و خواهرشوهرهام با بچه هاشون بودن
اقا من عادت دارم هر وقت میرم دستشویی با خودم ژل شست وشو واژن میبرم
اونشب چندبار رفتم دستشویی هربارم با خودم این ژل رو بردم
برادرشوهر بزرگم که منو زیر نظر داشت
فکر میکرد من مایع دستشویی با خودم میبرم
فرداش رفتیم باغ برای تفریح
بعد خواهر شوهر جان یادش رفته بود مایع همراه خودش بیاره
برادرشوهربزرگم رفته بود دستشویی بعد به دخترش گفت:برو به زنعمو بگو مایع دستشوییش رو بده من دستامو بشورم
منم تعجب کردم گفتم:داداش من که مایع دستشویی ندارم
اومد نزدیکتر گفت:همون که با خودت میبردی دستشویی
منم خجالت میکشیدم بگم اون ژل شست و شوی واژن🙈🙈🙈🙈
ژل رو دادم بهش دستاش رو شست دیگه هر کی میخواست دستش رو بشوره ژل رو از من میگرفت حتی شوهر خنگ خودم😐😐😐
😓
بازم بزار
ما تازه عروسی کرده بودیم با مامانم اینا رفتیم روستای بابام مادرشوهرمم باخودمون بردیم شب شد جاانداختن بخوابیم ، زن ومرد جدا ، این شوهر منم از اون تازه دامادای سرتق بود ک از من جدانمیشد و اومد کنار من خوابید مادرشوهرمم این طرفم خوابید ینی من وسط این مادرو پسربودم اونطرف مامانم وخواهرامو زنعموم (تویه اتاق3*4) همین که چراغا خاموش شد این چسبید بمن 🤦♀ منم نمیتونستم صدامو دربیارم چون مادرشوهرم تو یه سانتیم خوابیده بود خلاصه کارشو کرد🥴🥴 آخر کارم ک بیشعور نفس نفس میزد 🥴وای نگم براتون که چه حالی داشتم دوس داشتم همونجا خفش کنم 😤🤬🤕🙈ولی نتونستم چیزی بگم🤐 توکثافت گرفتیم خوابیدم صبح از خجالت نمیتونستم چشا مو باز کنم خودمو زده بودم به خواب ولی شوهرم عین خیالش نبود😤😨 بشر این همه پروووووو 🤒😡دیده بودین😩
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
