من خودم یه شمال رفتمانقدر زن دوست همسرم بین همه دعوا انداخت تمام زن و شوهرا رو انداخت به جون هم خودش اول تا آخر با شوهرش قهر بود یعنی زهر مارمون کرد آخرش فقط گفتیم از هم جدا شیم نخواستیم مسافرت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من یادمنمیاد بدترینشو... و امیدوارم هیشکدومتونم یادتون نیاد
لا حول و لاقوه(ت) ال بالله.خداجونمقول میدم اروم باشم و همه چیو به تو سپردم خودت واسمون حلش کن و بهناممو خوب خوب کن و بهم برش گردون.مرسی.بوس بوس💋❤❤❤💋😍.