سرگذشت زندگی دختر خالم

کدوم دختر خاله خوشبخت پولداره یا اون خائن

الان که فکر میکنم مهم فاطمهداریم دورمون که زندگیشون عادی نیست خخخخ

خب قسمت بوده دیگه علاقه ایجاد شده پسره که خیانت نکرده بیچاره اول دخترخالت عقد کرده

طفلی دختر خاله اولیه ،فقط میبینه و میسوزه 

من یه دوستی داشتم بش گفتم بیا دوس پسرمو امتحان کن بعد مدت کوتاهی کات کردیم خالم عکس دوستمو تو گوشیم دید گفت زهرا اینا کین از کجا اوردی؟گفتم دوستمه گفت گوشی دوس پسرت پر از عکسای این دختره بود (خالم زن دایی دوس پسرم بود)میگفت عکساشو ب داییش نشون میداد میگفت زیدمه منم یه نگاهی انداختم تو خاطرم مونده بود😐

عزیزم اخلاق رو ولش وضعیت مالی فاطمه چه جوره

الهی بگردم

اون دخترخاله اولیه چی؟شوهرش چجوریه

زندگی اون یکی چجور هست مگه ؟

خب دیگه همه چیز داره روال عادیشو طی میکنه بنظرم کار اشتباهی نکردن دخترخالت که زودتر ازدواج کرده اگر غیر از این بود میشد خیانت اما بنظرم خیانتی صورت نگرفته 

اتفاقا یکی دوست هام هم تعریف می کرد قبل از دوستیش با ما تو دانشگاه چند تا دوست صمیمی بودن. یه پسره به این پیشنهاد ازدواج میده و با اطلاع خانواده اش میگه فقط تا روز خواستگاری یکم اشنا بشیم اونم به اسرار دوستم و الا پسره و خانواده اش فقط قصدشون خواستگاری و ازدواج بود. به هر ترفندی بود از طرف اون دوستا رابطه اینا خراب شد. و به خاطر عیب ها و سوتی هایی که پسره داد. ازدواج سر نگرفت. ولی بعد چند سال دوستم متوجه شد یکی از اونایی که قصد خراب کردن این رابطه رو داشته و عیب های پسره رو واسه دوستم پیدا کرده و می گفته قرار بوده با پسره ازدواج کنه. که متوجه میشه این موضوع هم بازی پسره بوده واسه انتقام گرفتن از دوست خبر چین. چند ماهی با دختره دوست میشه و همه جا رو مر میکنه که دارم میرم خواستگاری فلانی و روز خواستگاری غیبش می زنه بعدم میگه خواب موندم و دیگه رابطه رو قطع می کنه. دوستم خیلی دلش از این خیانت میشکنه. 

ماهم دوران راهنمایی دوتا پسر بهمون شماره دادن با ابجیم بودیم..اون زمان گوشی نبود فقط خط ثابت بود که ما اونم نداشتیم خونه ی اقام داشتن..میرفتیم خونه ی اقام باهاشون حرف میزدیم با کمک عمه ام که هم سنو سال خودمون بود ...باهاشون دوست بودیم ولی ما همیشه نمیتونستیم بریم خونه ی اقام عمه ام بیشتر باهاشون در ارتباط شد دور از چشم منو خواهرم..من که دیگه کلا پامو کنار کشیده بودم ..سرتونو درد نیارم عمه ام با یکی از اون پسرا ازدواج کرد و الان یه دخترم دارن ..