حالا من بگم دوستم یه دوست پسر داشت واسطه اون دوتا من بودم من خیلی ادم خجالتی بودم و همیشه استرس اینو داشتم که بقیه در مورد من چی فک میکنن واسه همین همیشه رفتارهام سنجیده بود اما با این دوست پسره یه کوچولو راحت بودم چون میدونستم عشق داره و از حرفهای من برداشت بدی نداره که مثلا فک کنه دارم چراغ سبز نشون میدم
خلاصه یه مدت وقتی واسه واسطه گری باهام در تماس بود ازم میخواست باهاش بیرون قراربذارم منو ببینه منم هر دفعه به یه دلیلی رد میکردم و نرفتم به دوستمم نگفتم میترسیدم دیدش بد بشه و رابطشون خراب