پدر شوهرم خدا بیامرزدش،،، آخر شب دستمال میگرفت تمام کابینت دستمال میکشید،، اشغال میبرد دم در،،،، بعد میرفت میخوابید،،، گوشت و مرغ و خرید هم با خودش،،، حیاط و سرویس ها با خودش،،، نمیدونم شوهر من چرا ب اون نرفت،،،،،،، داماد مون ولی همه کارا رو میکنه،،،،، برادر شوهرم ک نگم براتون،،،، دیگ آدم بدش میاد