سلام بچه ها خیلی دلم گرفته از خیلی چیزا رنج میبرم من تو زندگی خیلی مقصرم اما کارهایی که میکنم رفتارام دست خودم نیست امیدوارم بعداز خوندن داستان زندگیم باحرفاتون کمکم کنید
بههر دری زدم تا فراموشش کنم نشد حتی انقد حالم بدمیشد که فشارم میفتاد میبردنم اورژانس این رابطه خیلی به زندگیم ضربه زد حتی یه ترم دیگه دانشگاه داشتم ادامه دادم به خانوادم لطمه زد اون منو نمیخاست درست بود اما من نسبت به اون ضعف داشتم تصمیم گرفتم ازدواج کنم و اینکارو کردم
ازدواج کردم حالم بد میشد به همسرم دروغ میگفتم بهونه میوردم همسرم خیلی مرد مهربونیه اما من .... باز گفتم اگه بچه داربشم فراموش میکنم بچه دارهم شدم اما هنوز تو رابطه قبل موندم هرشب میرم به پروفایلش سرمیزنم و گریه میکنم میدونم ۵۰ درصد بخاطر موبایل اگه نباشه بهم کمک میکنه اما نمیتونم بذارمش کنار
الان ۱۲ سال میگذره من حتی بعضی وقت ها بهش پیامم میدم و اون منو خرد میکنه خیلی تحقیرم کرد حتی آبرو برد اخه چرا نتونستم چرا نمیتونم این احساس لعنتی بذارم کنار