تا حالا تو قرار خیلی جدی با یک آقا گوشه لبتون شکلاتی شده و نیم ساعت باهاش مغرور و قلمبه سلمبه حرف بزنید در نهایت دستمال بده دستتون و به لبتون اشاره کنه ؟🙂🙂🙂🙂🙂🙂
با من لطفا از سوتی حرف نزنین😂😂😂😂😂
سوتی نیس کمبود اطلاعاته
راهیان نور بودیم
جو معنوی
با رفیقم گفتیم ماکه وضو داریم بزار رو همین خاکا ۲ رکعت نماز بخونیم
خلاصه اش کنم برات درسای ارزشمندی که بهم داد این بود
اولا هیچ وقت با کفش نماز نخون
دوما تو باد و بوران لازم نی جو معنویت بگیره چون بعدش مجبور میشی بدو بدو دنبال چادرت بری
سوم راهیان نور میری برو ولی جزغاله میشی
آخریش ربطی نداشت ولی تو دلم مونده بود
اسی صحنش یه لحظه اومد مقابل چشام تصور کردم.قش کردم از خنده.جمع حاضر کبود نشده باشن از خنده خوبه.خوب کاری کردی رفتی تو اتاق.ادم نمیتونه سرشم بلند کنه
راهیان نور گفتی 😂😂😂😂😂😂 دوم دبیرستان بودیم رفتیم وسط راه نگهمون داشتن دستشویی همه تو راهرو منتظر هم بودیم س چهار تا سرویس بهداشتی بیشتر نبود. نگو مدیر رفته دستشویی.دوستمم یادم نیست چش بود لگد زد ب در دسشویی گفت ج.نده بیا بیرون😂😂😂😂😂😂😂😂 قیافه مدیر بعد بیرون اومدن از دستشویی و قیافه ما بعد دیدن مدیر و آرمان های شهدا 😂😂😂😂😂
