2777
2789
عنوان

زن نامرد

| مشاهده متن کامل بحث + 1441 بازدید | 67 پست
سلام عزیزم خوبین ..کجایین نبودین چن وقته

سلام عزیزم،،سلام به روی ماهت،اولش که در جریان هستی مریض بودم بعدشم تعلیق شدم اینجا با کلی پارتی و لطف نی نی یار 5 که عاشقشم کاربریمو آزاد کردن،،دلیلش هم بماند فقط بدون بحث نبود،

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب بر چی؟

اکثرا واقعا بی دلیل بود. یه انگ سیاسی و مزدور یا منافق بهشون می چسبوندن و اموال و املاکشونو مصادره میکردن. اکثر کارخونه های الان که دولتیه مثل کفش ملی یا تراکتورسازی لوازم برقی ارج و ... حاصل همین مصادره اموال بوده.

پدرم میمونه و تنهایییی

مرتب سر کار میرفت و تک و تنها زندگیشو میکرد،تا یک روز یکی از همکارهای پدرم بهش میگه که اقای فلانی،تو که امکانات داری ،چرا تنها زندگی میکنی و....

در نهایت یک روز بهش میگه که ما یک اشنا داریم که یک دختر ۲۰ ساله داره،نامادری داره و اون نامادری ظلمی نیست که به این دختر نکنه،گناه داره،بزار بیاد و تو ببینش،بیاد کاراتو کنه ...مادرم تو سن ۵ سالگی مادرش رو از دست داده بوده و پدر بزرگم زن گرفته بود،اما اون زن هر روز مادرم رو کتک میزده و از خونه بیرون میکرده،اینم بگم که تو یه روستا زندگی میکردن و خیلی فقیر بودن،نامادری مادرم تا اون موقع ۴ تا پسر زاییده بوده و همه کارهای بچه ها و خونه گردن مادر بیچاره من بوده،پدرم اول مخالفت میکنه،اما اون طرف اونقدر به پدرم میگه تا راضیش میکنه،

سلام عزیزم،،سلام به روی ماهت،اولش که در جریان هستی مریض بودم بعدشم تعلیق شدم اینجا با کلی پارتی و لط ...

فدات عزیزم اره در جریانم 

وای تعلیق چرا خبر نداشتم عزیزم

انشالله همیشه سلامت و پایدار باشی باااانو دلم واست تنگ شده بود  چن بارم خصوصی پی ام دادم جواب ندادی 😍

عزیزم خیلی خوشحالم ک بازم برگشتی 

یک روز قرار میزارن تا اون همکار که بعدا معلوم میشه شوهر عمه مادرم بوده ثمادرم رو با پدربزرگم میاره خونه پدرم.بابام میگفت مادرت رو که دیدم ،دلم براش کباب شد،یه دختر سبزه و لاغر،لاغر که وقتی نشسته بود تموم بدنش میلرزید،فارسی بلد نبود حرف بزنه،مانتو و روسری کهنه،رنگ پریده😭😭

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز