من و همسرم سنتی آشنا شدیمولی بعد اینکه خانواده ها به اختلاف خوردن خودمون پافشاری کردیم تا ازدواجکنیم، یه سری اتفاقا بینمون افتاد ک نتونستیم از هم دست بکشیم و مخصوصا همسرم چندین ماه مرتب با پدر ومادرم صحبت میکرد و به اصرار و تلاش فراوون راضیشون کرد💔
یکی از دوستای خواهرم یه خواستکار پیله داره ک دختره دوستش نداره اما پسره ولش نمیکنه ومرتب زنگمیزنه
امروز اتفاقی دیدم توی چتشون اسم من رو بردن باز کردم خوندم پیامش رو😞
دیدم دوستش ب خواهرم میگه از وقتی فیناستراید(ی داروعه ک برای ریزش مو استفاده میشه اما میل جنسی رو کم میکنه) خوردم راحت تر میتونم فکر کنم و این خواستکار رو رد کنم 😐
خواهرم هم بهش گفته بود این خواستگارت دقیقا مثل شوهر خواهر منه،ما هم باید به فلانی(من!!) اینو میدادیم حسش کم میشد با این یارو ازدواج نمیکرد😐😐😐😐
خب
با اینکه این دوستش همدانشکده ای من هست،کلی دوست مشترک داریم ،آبرومو برد
علت ازدواج من با همیرم اصلا این نبود!!
چه بیشعوره
خب دیگه تو شوهرتو از چشم خودت میبینی بقیه از چشم خودشون بی خیال
هیچ کس رو نداشتم بهش بگم،ب همسرمم نمیشه بگم😔
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣چقد هات بود بنده خدا
الان ازدواج کردین؟خوشبختین؟
بی ادب متاسفم واقعا
چه ربطی داره اصن
ببین ببخشیدا ولی ب خواهرت پیام بده ک روزی ۳ قاشق💩💩💩بخوره ک دیگه تو کار بقیه دخالت و قضاوت نکنه
