من ۷ ماهه تحت نطر دکتر برا بارداریم.ی بارم ای یو ای ناموفق داشتم.ماه پیشم نشد ک بشه این ماه کلی قرص و امپول استفاده کردم.الان ۲۴ سیکلم هست.چندشبه نصفه شبا پاهام اتیش میگیرن و بیدار میشم.دیشبم بیدار شدم دیدم از گشنگی حالت تهوع دارم.الانم درد سینه هام شروع شدن.من قبل پریود هیچوقت درد سینه ندارم.از روز تخمک گدتری هم تخمدانم درد میکرد بعدش تا الان گاهی ی تیر کوچیک میکشه.بنطرتون اینا توهم باردارین یا باردارم؟
دلبند مادر،فرزند عزیزی که هیچوقت ندیدمت،دلم برای حس دوباره ات تنگ است،چقدر ذوق داشتم از آمدنت و با تو خو گرفته بودم....دیگران مرا به نبودنت دلداری میدهند،اما نمی دانند نمیشود فراموش کرد کسی ک قرار بود روزی تمام سهم تو از این زندگی شود و دیگر نیس،به چه امیدی بدون تو ادامه دهم،شاید برای بقیه چیزی جز یک تکه گوشت بی جان نبودی اما برای من دنیایم شده بودی،کم کم داشتی صاحب اسم میشدی بهار عمرم،دلم تنگ است برای حس داشتنت برای دوباره دوست داشتنت،دوباره به آغوشم برگرد که نبودنت درد است و این درد توان من را کم کرده......."نوزاد رنگین کمان"منتظرتم
دلبند مادر،فرزند عزیزی که هیچوقت ندیدمت،دلم برای حس دوباره ات تنگ است،چقدر ذوق داشتم از آمدنت و با تو خو گرفته بودم....دیگران مرا به نبودنت دلداری میدهند،اما نمی دانند نمیشود فراموش کرد کسی ک قرار بود روزی تمام سهم تو از این زندگی شود و دیگر نیس،به چه امیدی بدون تو ادامه دهم،شاید برای بقیه چیزی جز یک تکه گوشت بی جان نبودی اما برای من دنیایم شده بودی،کم کم داشتی صاحب اسم میشدی بهار عمرم،دلم تنگ است برای حس داشتنت برای دوباره دوست داشتنت،دوباره به آغوشم برگرد که نبودنت درد است و این درد توان من را کم کرده......."نوزاد رنگین کمان"منتظرتم
دلبند مادر،فرزند عزیزی که هیچوقت ندیدمت،دلم برای حس دوباره ات تنگ است،چقدر ذوق داشتم از آمدنت و با تو خو گرفته بودم....دیگران مرا به نبودنت دلداری میدهند،اما نمی دانند نمیشود فراموش کرد کسی ک قرار بود روزی تمام سهم تو از این زندگی شود و دیگر نیس،به چه امیدی بدون تو ادامه دهم،شاید برای بقیه چیزی جز یک تکه گوشت بی جان نبودی اما برای من دنیایم شده بودی،کم کم داشتی صاحب اسم میشدی بهار عمرم،دلم تنگ است برای حس داشتنت برای دوباره دوست داشتنت،دوباره به آغوشم برگرد که نبودنت درد است و این درد توان من را کم کرده......."نوزاد رنگین کمان"منتظرتم