دخترم میخواست بگه پیام بازرگانی گفت پینازکی
یه بارم میخواستم بگم اب خیارشور خیلی خوشمزس
گفتم مامان ابه دستشویی خیلی خوشمزس
استادمون میخواست بگه چکامه چمن ماه
گفت چمانه چکن ماه..کل کلاس رفت رو هوا خخخ
خواهرم میخواسته برن جایی عجله داشته به بچه هاش تند تند گفته لباساتونو بخورین غذاهاتونو بپوشین که بریم
هی تند تندم تکرارمیکرده
یاد قانون کیرشهوف فیزیک افتادم چقد ک سرش خندیدیم بلند بلند میخوندن هی تکرار میشد ما ریسه میرفتیم
وایییی واسه منم پیش اومد با سرعت اومدم جلو در خونه مون پارک کنم نزدیک در شدم کلن نمیدونم چیشد تو فکر بودم خودمم نفهمیدم واقعا چراجای ترمز پامو روگاز بیشتر کردم محکم خورد ب درب حیاط دره ازجا دراومد اومدم از ماشین بیرون گفتم عه ترمز ماشین خراب شده ترمز نمیگبره همه پوکیدن از خنده همه فهمیدن جای ترمز گاز دادم
یبارم با داداشم داشتم تو حیاط دعوا میکردم ( شوخیا ) دمپاییمو پرت کردم طرفش یهو در اتاق باز شد و دمپایی محکم خورد به سینه طرف که در رو باز کرده بود نگا کردم دیدم نگو زن داییمه ( حالا اینم هیچوقت نمیومد خونه ماها حالا این یدفه از بدشانسی من اومده بود اینجا :/ ) خلاصه فقط آسمونو نگا میکردم و سوت میزدم :)
یه بارتودانشگاه اومدم ازکلاس بیام بیرون درزدم درو بازکردم رفتم بیرون هیچی دیگه کلاس رفت روهوا
خواهرم توبحث باشوهرش بوده میخواسته صدای تی وی رو ببنده گوشی رو گرفته سمت تی وی هی میگفته چرا کم نمیشه لامصب....بچه هاش اینجوری نگاش میکردن😫😩😳
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
