خيلي دلم پره نتونستم ك ننويسم چون داشتم منفجر ميشدم شوهرم خيلي جديدا اخلاقه گندي پيدا كرده و سر كوچيكترين بحثي قهرميكنه و ميره تو پذيرايي ميخوابه الانم اونجاس بخاطر اينكه بش گفتم پول بده دارم از درد دندون ميميرم داره ولي عجيب برام خرج نميكنه منم هيچوقت ازش پول نخواستم هر چي بش ميگم.ميگه برو نميخوام ببينمت نمون و از اين حرفا از وقتي متاهل شدم خيلي افسرده شدم دختر شاد تبديل شد ب ي دختر بشدت افسرده و دپرس و كم حرف و گوشيه گير از ي دختر خوشكل ب زشت و در اين حد افسردم ك چند روز پيش داشتم اهنگ ميخوندم و دست زدم بابام تعجب كرده ك بعد از مدت ها ميگه ما صداي دست زدن و شاد بودنتو ديديم خيلي ناراحتم انگيزه ندارم شوهرم اصلا ساپورتم نميكنه از لحاظ روحي داغونم وقتي از سر كار مياد حتي بهم نگاه يا سلام نميكنه ن بوسم ميكنه ن بغل ن نوازش دارم دق ميكنم نميتونم ب خانوادم هم چيزي بگم فقط جهت درد و دل اين تاپيك و زدم لطفا ن شوخي كنيد ن بي احترامي ممنون🚫