2737
2734
عنوان

ديگه كم اوردم تو زندگي

| مشاهده متن کامل بحث + 680 بازدید | 84 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خدا کنع چیزی نباشه ،ولی حواستونو جمع کنید یکم بخودتون بیایید هی نگید افسرده شدم و حال ندارم ،با این چیزا زندگیتوت درست نمیشه ،افسار زندگیو بدستتون بگیرید هرجوری که دوست دارین زندگی کنیین مگه چقدر زنده ایم و زندگی میکنیم ،تازه شما شوهرتونو دوست دارین پس چرا برای      زندگیتوت تصمیم درستی نمیگیرید ،یکن سیاست زنونه یاد بگیرید شوهرتونو عاشق تر از پیش کنید ،نکه هنش خودتون عاشقش باشید 

خجالت چی عزیزم . دور از جونت مگه بی کسی یا برده آورده  . من جای تو بودم سریعا ب مامانم می گفتم ...

اخه مامانم خيلي روم حساسه و اگه بهش بگم خيلي ناراحت و سرو صدا ميكنه دوس دارم برم جايي ك هيشكي و نبينم فقط و خودم و بچمو بردار و برم يكي دو ماه كسي و نبينم صداي كسي و نشنونم

2731
خدا کنع چیزی نباشه ،ولی حواستونو جمع کنید یکم بخودتون بیایید هی نگید افسرده شدم و حال ندارم ،با این ...

دارم كارايي ك دوس داره رو انجام ميده خسته شدم بس ك رفتم سمتش و بي مهري ديدم بخدا اگه كلفت هم بودم ي خسته نباشيد ميگه بش ولي من هيچي خب منم ادممممم

اخه مامانم خيلي روم حساسه و اگه بهش بگم خيلي ناراحت و سرو صدا ميكنه دوس دارم برم جايي ك هيشكي و نبين ...

اگه میدونی سر و صداش در حدیه ک شوهرتو بشونه سرجاش بگو . نه در حد اینکه به هم آسیب بزنید

2740
چطوري اخه وقتي خودشو فاصله گرفته 

مردا بعد ی مدتی یادشون نیره هی باید رابطه رو براش تازه کنی ،از اولین حسای خوبتون بگید ،از خاطرات مسافرت ،گل گرفتن ،کادو ،هرچی که دونفره بودین و تجربه کردین ،من ب شهوهرم یاداوری میکنم میگه راست میگیا بخدا یادم رفته بود تجدید خاطره کنید که یادش بیاد چقدر اوایل دوستون داشت چقدر توجه میکرد و چقدر شما خوشحال بودید

خودمم به شوهرم شک کردما به خودش هم گفتم چند روز هم ناراحتی کشیدم تازه زایمان کرده بودم خسته حال نداشتم بهش زیاد توجه نمیکردم دوست مجازی پیدا کرده بود خیلی تحقیر شدم خیلی گریه کردم من خطایی نکرده بودم آرومم کرد ولی همیشه ذهنم خرابه اصن تصویر شوهرم تو ذهنم خرابه آتیش باشم خودمو میسوزونم اون چیزیش نمیشه الانم سعی میکنم یجور دیگه حالشو ذره ذره میگیرم نه اینکه پدر مادرمو تو غصه طلاق بزارم نمیشه نمیتونم

يعني چطور اسيب بزنيم 

مثلا به جون هم نیفتن ک بدتر شه . مادرت یکی نگه شوهرت ده تا . اگه الان جمعش نکنی خیلی عذاب می کشی . با ی پیرزن دوستم می گفتم شوهرم ک مرد راحت شدم . خیلی ناراحت شدم براش

[QUOTE=120784943]دارم كارايي ك دوس داره رو انجام ميده خسته شدم بس ك رفتم سمتش و بي مهري ديدم بخدا اگه كلفت هم بودم ي ...[/Qری بودن ؟؟؟از اول اینطوری بودن ؟؟؟شاید مشکلی دارن ؟؟؟میدونم درکت میکنم منم بعضی وقتا ب شوهرم یمگم کلفت ب حداقل ماهی دوتومن میگرفتم ههتتتتههه

[QUOTE=120784943]دارم كارايي ك دوس داره رو انجام ميده خسته شدم بس ك رفتم سمتش و بي مهري ديدم بخدا اگ ...

ن اينطور نبودن

چ مشكلي ك من ازش بيخبرم

اتفاقا خوبه ميخنده شاده ولي فقط با من ساكته و بي تفاوته و همين منو ميسوزونه 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز