2777
2789
عنوان

کوزی گونی (اینجا همه چی درهمه :)

| مشاهده متن کامل بحث + 1863263 بازدید | 44999 پست
واقعا این زینب خیلی چسبه ..دیگه از سیمای مثل سابق بدم نمیاد چون شرش از زندگی کوزی کم شد حالا چه طلاق بگیره یا نه ..اما از زینب حرصم میگیره خصوصا که همسر هم میگه زینب و کوزی بیشتر بهم میانو تقریبن همیشه سر این قضیه با هم کل کل داریم ..امشب بهش گفتم ای بابا نیگاه کن حتی علی هم کوزی رو سرزنش میکنه که چرا از جمره دوری می کنه و به زینب رو میده تو دیگه بیشتر از علی دلسوز کوزی که نیستی خدایی از خنده غش کرد ایشالله موثر باشه اینقدر از زینب خانوم جانبداری نکنه

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

وای چه آهنگهایی رو لینک کردین؟



حیات گیبی رو حتما دانلود کنید قسمت های آخر فیلم میزاره من اون موقع ها با بدبختی پیداش کردم
ودانلود کردم
الان نمیدونم تو سایت های فارسی اومده یانه؟


یه آنگ هم هست از model که آهنگ شادیه و توی یه قسمت جمره با اون بالا پائین میپزه . میرقصه اونم مردم تا پیداکردم.
Lilypie - Personal pictureLilypie Fourth Birthday tickers
خلاصه قسمت 76

افراد پلیس گونه ی رو دستگیر می کنن و گونی هم که فکر می کنه کوزه ی لوش داده کلی بد و بیراه به کوزه ی می گه که از کار بیکارت کردم از لجت رفتی این کارو کردی. بدبخت خواستی اینجوری ازم انتقام بگیری!.. کوزه ی هم عصبی می شود و داد و بیداد راه می ندازه

آپلود عکس رایگان و دائمی

همه که دنبال گونی رفتن کلانتری ابرو و هم اومدن برن خونشون ابرو ونوس شروع کرد به کوزی گیر دادن که همش گونی رو به دردسر می ندازی... کوزی هم گفت زنیکه می فهمی چی داری میگی؟ فقط بلدی مردمو از سر دماغت نگاه کنی؟ اون دک و پزتون بخوره تو سرتون

آپلود عکس رایگان و دائمی

فرهاد که می فهمه کوزه ی عصبانیه و دنبال سیمای می گرده سیمای رو تنها تو خونه ای که براش گرفته بود می گذاره تا کوزه ی بلایی به سرش بیاره و بیوفته زندان. سیمای خودش هم اینو فهمیده و حسابی مضطربه

بانو به همراه کوزه ی به اداره پلیس می رن اما گونه ی باید شب رو انجا بماند. پلیس بهشون می گه به گونه ی احضاریه داده اند و مادر گونه ی یادش می آد که احضاریه رو گرفته اما سرش شلوغ بوده و یادش رفته به اون یه نگاه بیاندازه.

آپلود عکس رایگان و دائمی


باریش و سامر هم تلفتی همدیگرو از همه چی با خبر می کنن (باریشم اصل جریان رو می دونه). سامر زنگ می زنه به خبرنگار تا آبروی گونی حسابی بره. این بانو هم فکر کرده کی هست سر وکیل، جمره حتی هندان داد و بیداد کرد تو اداره پلیس انگار همه زیر دستشن

زینبم همش از جمره می پرسه قضیه چیه و جمره می گه از خود کوزه ی بپرس و نمی گه کوزه ی به خاطر گونه ی زندان رفته بوده

آپلود عکس رایگان و دائمی

علی و کوزه ی در خونه سامر می رن و مجبورش می کنن به سیمای زنگ بزنه و ادرسش رو بگیره اما سیمای ادرسش رو نمیده. کوزه ی سیم کارت سامر رو در میاره تا با اون سیمکارت به سیمای زنگ بزنه

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی
خلاصه قسمت 77

شب کوزه ی و علی و زینب میرن خونه کوزی و شامی که هندان برای خانواده بانو تهیه کرده بود رو می خورن. هندان میاد و ناراحت می شه.

آپلود عکس رایگان و دائمی

زینب رفت به هندان گفت بچه ها تا الان دنبال سیمای بودن هندانم گفت 4 سال به خاطر گونی رفت زندان اما الان بچمو نابود کرد همیشه فداکاریش رو میزد تو سر بچم من می دونستم یه روز اینجوری میشه... خلاصه زینبم از ماجرا خبر دار شد

آپلود عکس رایگان و دائمی

جمره که می فهمه علی و کوزه ی برگشتن می خواهد بره اونجا اما گلتن نمی گذاره و می گه تو دلسوزی می کنی اما آقا سامی و زنش فکر می کننن تو هنوز به گونه ی علاقه داری و به امید آّشتی کردنی. خودتو کوچیک نکن

آپلود عکس رایگان و دائمی

شب کوزه ی زینب رو می رسونه و زینب میگه مرد تر از تو توی زندگیم ندیدم و هر روز با یه کوزه ی جدید اشنا می شم و کوزه ی رو می بوسه که پدر زینب سر می رسه.

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

کوزه ی از پیش زینب میره که چند نفر با ماشین جلوشو می گیرن به زور سوار ماشین می کنن می برنش.

آپلود عکس رایگان و دائمی

اونها افراد بکری هستن همون مردی که افرادش مغازه دارها رو اذیت می کردن و از اونها باج می گرفتن و علی و کوزه ی با اونها درگیر شده بودن. فردا صبح نشون میده بکری داره با کوزه ی غذا می خوره و بهش میگه نمی دانستم که افرادم از مردم باج می گیرن و اونها رو مجبور می کنه برن و از مغازه دارها عذر خواهی کنن. کوزه ی جریان فرهاد رو به بکری می گویه و اونم قول کمک می ده

آپلود عکس رایگان و دائمی

گونه ی به دادگاه منتقل می شه و در دادگاه مادر مقتول هم حاضر می شه و کلی گونه ی رو نفرین می کنه و می گه تو چهار سال مدام می امدی خونه من و به پسر کوچکم درس می دادی من تو خانه ام از قاتل پسرم پذیرایی می کردم.

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

در دادگاه مطرح می شه که سیمای به خانواده مقتول گفته شنیده داشتن راجع به تصادف که گونه ی انجام داده صحبت می کردن. اما چون سیمای در دادگاه حاضر نبوده و ادرسی هم ازش در دسترس نبود گونه ی ازاد می شه (راستی هندان تو بازجویی گفت پسر کوچیکم مثل الماس می مونه چون داشت با بانو ازدواج می کرد سیمای حسودیش شد اون حرف ها رو زد)

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

گونه ی که ازاد شده به دیدن علی می ره و می گه فیلم شب تصادف رو به من بده که علی بهش نمیده و بعدا به جمره می گه فیلم دست عمو سامیه.

باریش و مادرش گونه ی رو به خاطر اون شب سرزنش می کنه ولی گونه ی با اعتماد به نفس می گه بانو همه چیز رو می دونست اما شما هم یک سری راز دارید که به من نگفتید. بانو می خواد چیزی بگه که مادرش نمی گذاره. باریش می فهمه که ونوس حرفی زده اما ونوس به دروغ قسم می خوره که چیزی نگفته

آپلود عکس رایگان و دائمی
جمره به کوزی نمی گه دوستش داره چون هنوز از عشق کوزی به خودش مطمئن نیست و می ترسه کوزی بکوبونتش تو دیفال!!! یعنی اگه یادتون باشه اون اولا یه بار علی بهش یه چیزایی گفت که کوزی دوستت داره ولی بعدا علی حرفشو پس گرفت و گفت چرند گفتم. واسه همین جمره حدس می زد که کوزی دوستش داشته باشه اما مطمئن نبود. این اتفاقهای تو بار رو هم می بینه و رابطه کوزی و زینب رو بیشتر شک می کنه که اصن کوزی دوستش داره یا نه... واسه همین فعلا چیزی نمیگه به کوزی
تموم شهر خوابیدن، من از فکر تو بیدارم...
اونایی که از ریور می بینند کوزی گونی رو خوشحال باشند!! چون اینجاهایی که داره نشون می ده دیگه تقریبا اوج رابطه کوزی و زینب هست. از این به بعدش دیگه کم کم اتفاقهایی می افته که بیشتر تابلو می شه کوزی جمره رو دوست داره و کم کم کم رابطه کوزی و زینب رو به افول می ره! یعنی دیگه هیچ وقت به این اوج بر نمی گرده!!!! الهیییی شکررررررررررررررر هههههههههههه
تموم شهر خوابیدن، من از فکر تو بیدارم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792