2777
2789
عنوان

بدبختی

129 بازدید | 7 پست

سلام..من واقعا دیگه خسته شدم نزدیکه ۱۰..۱۱ سالیه ک پیش مامانبزرگو بابابزرگمم الانم ک ایام امتحاناته و من زود از مدرسه میام وقتی ک میام مامانبزرگم همش میگه کمرم درد میکنه زانوم درد میکنه چشام تار میبینه ینی از همون بچگی تا همین الان هر روز میگه مریضم واقعا رو من تاثیر گذاشته دلم میخواد زار بزنم از دستش همش منفی نگره خسته شدم دوست دارم ی جای شاد باشم خسته شدم ی راهی بگین 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پدر و مادرتون کجان؟

من از ۸سالگی با مامانبزرگم اینام بعد ب این خاطر ک راه مدرسم ب خونه بابابزرگم اینا نزدیکه اومدم اینجا مامانم خواست منو ببره با خودش ولی من گفتم از دوستام جدا نمیشم امسالم میخواستم برم نتونستم اخه گفتم سال اخره تا بتونم خوب بخونم 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792