روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اره خیالت راحت.تازه من شنیدم قدیما وقتی کسی با کسی دشمنی داشت ومیخاست بلایی سر بچش بیاره از اون قسمت سوزن فرو میکنه تو سر بچه.حتی یه بارتوخبرها نشون میداد یه مردمیانسا با سردرد رفته دکتر.بعد کلی عکس و اینافهمیدن تو سرش دوتا سوزنه.
به اون قسمت ملاج میگن صمنا تودوجا اونجوریه یکی تا دوسه ماهگی سفت میشه یکی تا هفت هشت ماهگی.به خاطر اونه استخونها تو زایمان طبیعی روهم میلغزن زایمان راحت میشه.