پول تو جيبي

من ادمي بودم كه هروز يك رنگ ميپوشيدم ، الانم تو اين ٥سال اينقدر رو خودم فشار اوردم مه هميشه شيك باشم گاهي شد قرض گرفتم لباس خريدم ، سعي كردم به همه چيزم درسم ولي كلي با سختي كلي با دو دوتا چهارتا ، تو خونه اين ادم شدم اسكلت  خانوادم همش ميگن چراتو هروز ضعيف تر ميشن نميدونم تو دلم هزارتا عقده جم شد ، گاهي پدر مياد منو ميبره بيرون جايي ي چيزاي بو برده 

همسر من تو خانواده بزر ك شده كه ميكن بايد هرچي داري بدي وام تا پول الكي خرج نشه ،  اصلا پول براي رستوران گشتن حتي خوردن  اشتباه ميدونن ، چه برسه به لباس 

فقط زبون داره ، براي همين عذاب وجدان ميگيرم بزارم برم بااينكه گاهي كاراي ميكنه كه ميفهمم اصلا سلامتي من براش مهم نيست، گاهي بشوخي ميگه بهم بچه بده هرجا خواستي برو نميفهمم شوخيه جديه سردرگمم