واقعا افسوس اخه چرا ی کم درک نمیکنی خب ندارررررره خودت باهاش هم دل میشدی از یکی لباس میگرفتی میزفتین تا به هردوتون خوش بگذره اون بدبختم الان بره کوفتش میشه
منم عقد خواهر شوهرم و جشن عقدش نرفتم، نه به خاطر لباس به خاطر اینکه شوهرم اجازه رفت و امد به خانواده من نمیداد. شوهرم تنها رفت اونها هم خوب پخته بودنش که خانمت به خاطر مهریه دختر ما حسودیش شده و نیومده و کار رو به جاهای باریک رسوندن ولی با وجود ترسی که داشتم مقاومت کردم و دیدن عیدشوتم نرفتم تا برا عروسی همون خواهر شوهر به غلط کردن و التماس افتادن بعدشم رفتار شوهرم در مورد رفت و امد با خانواده من بهتر شد
اگه من بودم الان از استرس داشتم میییمردم که همچین کاری کردم
یه مقدار بی سیاستی کردی من بودم جور دیگه ادمش میکردم
چ ریلکسی من اگه بودم الان یه جا بند نبودم
عجب ،اینقدر دختر زیاده تا دلت بخواد کی الان زن میگیره بنظرم شوهرت باید طلاقت بده تا اونوقت ببینم این جوری شوهر گیرت میاد
عزیزم اگه زندگیت رو دوست داری برو... اینو خواهرانه گفتم بهت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
