هر وقت با خواهر و مامانم می ریم بیرون از اون خواستگاری می کنن چند وقته نه مهمونی می رم باهاشون نه بیرون انگار که منو بکنن تو آب یخ خیلی دلم می شکنه خدایا آخه چرا من از ۱۸ تا الان هر دوسال یه خواستگار دره پیت دارم اون هفته ای چند تا خیلی به غرورم بر می خوره مامانم هم یه جوری نگام می کنه انگار من کاری کردم که خواستگار ندارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.